نوشته‌ها

کارهایی که باعث خیانت همسر می شود و نباید انجام داد

خیانت مرد و زن یکی از موضوعاتی است که امروزه در زندگی زناشویی گسترده شده است.

در این نوشته، ما می خواهیم به شما چند رفتار زنانه را که می تواند سبب خیانت همسر شما باشد، به شما بگوییم.

دلایل برخی از رفتارهای بی شرمانه و خیانت مردان نسبت به همسرانشان چیست؟

ادراکات و اعتقادات زنان در مورد علل بی انضباطی مردان به چه میزان واقع گرایانه هستند؟

خیانت همسر

شما ممکن است در مورد دلایل خیانت مردان، اغلب از ترجمه مقالات خارجی یا دیدگاه های ارائه شده در کتاب های روانشناسی مربوط به روابط همسران، اطلاعات زیادی کسب کنید.

اما در این گفتگو، ما به یک وکیل خانوادگی برای هدف و دلایل واقعی خیانت شوهر به همسر نگاه خواهیم کرد و سپس از یک متخصص در  بهبود روابط ناشی از خیانت همسران در این زمینه راهکارهایی را ارائه خواهد کرد.

  • توجه بیش از اندازه همسر به خانواده پدری

بعضی از مردان در جلسات مشاوره می گویند که وقتی آنها نتیجه گیری می کنند اولویت اول زندگی همسرشان نیستند،  ترجیح می دهند روابط عاطفی با شخص دیگری داشته باشند.

شوهر شما همیشه باید فرد شماره یک در زندگی شما باشد.

اگر یک رویداد فوق العاده مانند پذیرش در دانشگاه یا موفقیت در دریافت درجه، ارتقاء، تایید بارداری یا هر گونه خبر خوب دیگر دارید.

ممکن است وسوسه ای باشد برای اطلاع رسانی به والدین در مورد این خبر خوب، اما اجازه دهید همسر شما اولین فرد باشد که از این خبر خوب مطلع خواهد شد.

برای یک مرد بسیار مهم است که او را در اولویت قرار دهیم و سپس موضوع را با دیگران به اشتراک بگذاریم.

اما در بعضی موارد برخی از زنان نا آگاه رفتار می کنند، به طوری که در مورد خانواده هایشان بیشتر از شوهرشان مراقبت می کنند.

زوج ها باید بدانند که آنها دیگر در خانه پدرشان نیستند و خانواده جدیدی را تشکیل داده اند؛ بنابراین، آنها نباید به گونه ای رفتار کنند که شوهرانشان احساس کنند، ناسالم هستند و اولویت اول زندگی شوهرشان نیستند.

بدیهی است، ادامه این وضعیت می تواند یک مرد را از همسرش جدا کرده و زمینه را برای شکل گیری خیانت عاطفی و جنسی فراهم کند.

  • دلیل دوم خیانت همسر نادیده گرفتن روابط زناشویی

مطالعات در مورد برخی از مردان که به همسرشان خیانت می کنند نشان می دهد که آنها از ضعف زنان در ایجاد رابطه دوستانه، مثبت و سازنده شکایت دارند.

برخی از زنان و حتی مردان، با مهارت هایی که لازم است روابط زناشویی موثر داشته باشند، می تواند در تقویت بنیاد خانواده موثر باشد.

بنابراین اگر آنها می خواهند رفتار کنند، فقدان این مهارت ها باعث می شود یک زن یا یک مرد رفتارهایش نادرست به نظر برسد.

خود به خود همسر از چنین رابطه ای فرار می کند و خلاء ایجاد می کند که می خواهد خارج از خانه باشد.

بنابراین، به هر یک از طرفین توصیه می شود که اطلاعات خود را در این زمینه افزایش دهند و حتی در مورد منافع طرف دیگر صحبت کنند تا روابط دو طرفه و جذاب داشته باشند تا بتوانند چشم انداز مشترک و موثر را به دست آورند.

میزان رضایت شما از رابطه جنسی چقدراست؟

آیا بعد از خیانت می توان همسر خود را بخشید؟

  • رفتار نامناسب همسر

هنگامی که یک مرد وضعیت امور را تنظیم می کند، او احساس می کند که همسرش یک مدیر و نه همسر است.

من چندین بار در جلسات مشاوره خیانت مردانه شنیده ام که برخی از زنان با شوهران خود مانند رئیس و نوکر اند.

آنها در زندگی مشترک هستند و از این رو مردان یا از چنین زنانی دوری  می کنند و یا ترجیح می دهند به طرز بی تفاوتی به تدریج محبت و مهربانی خود را برای او کاهش دهند و به دنبال ان عاشق کسی دیگر شوند.

  • توجه بیش از حد زنان به کودکان یا دوستان

شکی نیست که کودکان یا دوستان در زندگی شما بسیار مهم هستند، اما مطمئنا مهم تر از همسر شما نیستند.

اگر اولویت همسرتان را در زندگی خود پایین بیاورید، شما پیامی به این مرد داده اید که شما وفاداری کامل به او ندارید، بنابراین نباید انتظار داشت که او به شما وفادار بماند.

اولویت اول شما باید همسر شما باشد.

نه تنها زندگی شما را شکوفا می کند، بلکه شوهرتان را از بی اعتمادی و خیانت دور می کند و محیطی امن و مطمئن برای شما و فرزند شما فراهم می کند.

من شنیده ام که بسیاری از مردان بارها گفته اند که وقتی از کار خسته می شوند، همسرشان از فرزندان خود مراقبت می کنند یا با دوستان نزدیک خود صحبت می کنند و هیچ توجهی به حضور شوهرشان نمی کنند.

دلایل شماره پنج: هوسرانی

این یک واقعیت غیرقابل انکار است که مردان توانایی کنترل زیادی بر نیاز جنسی ندارند.

گاهی اوقات یک موقعیت غیرقابل تصور ممکن است بوجود آید.

در این زمان، مردان نابالغ و سرگرم فکر می کنند که این مورد هرگز در زندگی آنها ایجاد نمی شود و باعث زشتی نخواهد شد.

دلیل شماره ۶: کنجکاوی های جنسی

بعضی از مردان می خواهند بدانند که چقدر  برای دیگر زنان جذاب هستند، و در روابط طولانی مدت این سوال مطرح می شود که آیا آنها هنوز در جامعه جذاب هستند یا خیر.

آنها ممکن است به اهداف نامشروع خود برسند.

دلایل شماره ۷: بی اعتمادی یا اعتماد صددرصد

این یک حقیقت گویا است  هیچ دوربین مدار بسته برای کنترل مردان وجود ندارد.

برخی تصور می کنند که اگر کسی خیانت کند، کسی نمی فهمد و به کسی آسیب نمی رساند، و این بهانه ای برای انجام عمل زشت فرد است.

اما توجه داشته باشید که به علت عدم کنترل، بسیاری از مردان به پوچی خواهند رسید.

برای آموزش اعتماد مناسب به همسر با مشاور مرکز تماس حاصل کنید.

دلیل شماره ۸: زیاده خواهی و تنوع طلب بودن

برخی از مردان این عمل زشت را به دلیل تمایل بیش از حد به تنوع و احساسات نادرست و سریع به عمل می آورند.

آنها زندگی زناشویی را می بینند و تصور می کنند که با یک زن در زندگی خود فرصت های زیادی را از دست داده اند.

دلیل شماره نه: نادیده گرفته شدن، خشم و برآورده نشدن نیازها

برخی از مردان متوجه حواس پرتی و نادیده گرفتن همسرشان هستند و تنها راه برای آرام کردن و خشم خود را در برابر اقدامات غیرمعمول پیدا می کنند.

دلایل شماره ۱۰: عدم تمایل همسر به ارتباط با شوهرش

برخی از زنان در روابط زناشویی با شوهرشان ممکن است تمایل به این روابط را از دست بدهند یا کمتر از او تمایل داشته باشند که این امر ممکن است منجر به تنش روانی و جسمی انسان شود و منجر به سرد شدن او شود.

نتیجه گیری می کنیم که خیانت در زندگی یک نفر بد و ضد اخلاقی است که اثرات مضر آنها به راحتی از بین نمی رود.

بنابراین، اگر در رابطه یک مشکل وجود داشته باشد، آنها باید با ذهن باز خود نگاه کنند و سعی کنند با تفکر و صداقت آن را حل کنند.

دلیل یازدهم: تحقیر و سرزنش مرد

تحقیر و سرزنش یک مرد قدرت او را از بین می برد و او را یک فرد مهاجم و عصبی می کند که دیگر همسرش را دوست نخواهد داشت.

مرد دوست دارد برای همسرش بهترین باشد.

هنگامی که شما بدبختی خود را به عنوان یک شریک بیان می کنید، او ابتدا احساس می کند که شما او را بهترین نمی شناسید و این بسیار خطرناک است.

بنابراین اگر می خواهید یک همسر مهربان و خوب باشید، به جای دیدن موارد بد او، او را خوشحال کنید و به طور مداوم به آنها بگوئید، و اگر از او انتقاد می کنید، به جای استفاده از واژه های استرس زا و سرزنش کردن او، لحن را ارام کنید.

آرام باشید و از مهارت های ارتباطی مناسب استفاده کنید.

من پیشنهاد می کنم که از این مهارت ها استفاده کنید یا از کتاب هایی که در این حوزه نوشته شده یا از مشاوره مشکلات خانوادگی بهره بگیرید.

بعضی از مردان در جلسات مشاوره تلفنی می گویند: ما از اشتباه می ترسیم، زیرا اگر مرتکب اشتباه شده یا تحت تاثیر عوامل دیگری قرار بگیریم، همسر ما به جای انگیزه ما را سرزنش می کند.

در نتیجه، ما دیگر نخواهیم توانست به حمایت همسرمان برسیم مگر از مشکل خارج شویم.

  • دوازدهمین دلیل خیانت: زمانی که یک زن مثل مادر با شوهرش رفتار می کند

هنگامی که یک مرد احساس می کند که یک زن مثل مادرش از او مراقبت می کند و او را در کنترل دارد و همه چیز را به او یادآوری می کند، او به تدریج از احساس عاطفی دور خواهد شد.

یکی از عادت های رایج و مخرب ارتباط زنان با شوهران، این است که آنها مثل مادران برخورد می کنند، گویی ان ها خود قادر به مراقبت از خود نیستند و زنان باید زندگی ان ها را مدیریت کنند.

هنگامی که شما با یک مرد مانند یک پسر کوچک رفتار می کنید، او مثل یک بچه کوچک با شما رفتار خواهد کرد.

هنگامی که شما انتظار دارید که ناتوان، بی کفایت، ضعیف باشد، او نیز بی دست و پا و ضعیف می شود.

در ابتدا، تولد فرزند یا همسر شما ممکن است چشم انداز مثبت داشته باشد، اما در دراز مدت، آن اثر بسیار وحشتناکی بر روابط شما خواهد داشت.

هنگامی که شما همسر خود را مانند کودک می دانید، ممکن است از رفتار شما شکایت نکند.

ممکن است حتی بر ادامه دادن اصرار داشته باشید.

اما یک چیز قطعی است: او یک روز به شما حمله می کند؛ زیرا بیشتر پسران دوست دارند یک روز از مادرشان جدا شوند!

زنان باید توجه داشته باشند که مادر نبوده و با مردان مانند پسرهای کوچک رفتار نکنند و استقلال یک مرد را مورد تجاوز قرار ندهند.

از طرفی زنان نیز دوست دارند یک مرد قوی و توانمند در زندگی داشته باشند و از پسرانی که به طور مداوم به دنبال آنها هستند خسته و بی حوصله می شوند و این باعث سردی روابط می شود.

در حقیقت، مشکل رفتار شما است، و نه  از شوهرتان.

هرچیزی که با رفتار والدین مابانه با مرد انجام می دهید، او رفتار کودکانه ای با شما خواهد داشت.

به عنوان نتیجه، او از برقراری رابطه زناشویی با شما امتناع می ورزد و برای پر کردن این شکاف، او به جستجو زنانی خواهد رفت که بر خلاف شما نگرش مادرانه ای نداشته باشند.

منبع : کارهایی که باعث خیانت همسر می شود و نباید انجام داد

بخشیدن خیانت همسر ؟ سوالات در مورد خیانت همسر

سوالات در مورد خیانت همسر را در بخش کامنت ها انتهای صفحه می توانید بپرسید تا توسط روانشناسان پاسخ داده شود. در این مطلب به سوال: بخشیدن خیانت همسر و دلایل خیانت پرداخته شده است. زمان مطالعه ۶ دقیقه

هرگز برای من رخ نخواهد داد! آیا بخشیدن خیانت همسر کار درستی است؟

بخشیدن خیانت همسر یا طلاق

“در ابتدای ازدواج، من و همسرم با هم قرار گذاشتیم که همیشه درباره احساسات مان صادق باشیم.

من به او اعتماد کردم و هرگز به حرف هایش شک نکردم، اما اکنون دیگر به هیچ کدام از حرف هایش اعتماد ندارم.

تا جایی که او را می شناختم او به احساسات دیگران احترام می گذاشت.

او حتی به یک مورچه هم آسیب نمی رساند.

با این حال آگاهانه به من آسیب رساند، به کسی که قول داده بود بیشترین اهمیت را برایش قائل باشد…

خیال می کردم او را می شناسم، اما به باطن هرگز او را نشناخته بودم. چطور متوجه دروغ هایش نشدم؟

چطور این قدر کور بودم؟

آیا اعتماد کامل به همسرم، مانع خیانت می شود؟

همسرانی که تجربه بی وفایی و خیانت ندارند، اغلب در ابتدا بسیار به همسرشان اعتماد می کنند. آن ها باور ندارند که ممکن است بی وفایی ازدواج شان را تخریب کند.

من اغلب می شنوم که همسران می گویند: « همسرم هرگز به من خیانت نمی کند، به او اعتماد کامل دارم» یا «او دارای باورهای مذهبی اخلاقی خاصی است که انجام چنین عملی را غیر ممکن می کند»

اما باید بدانیم که وقتی فردی به همسرش خیانت می کند، این عمل در ابتدا برای خودش نیز تعجب آور است.

این اشخاص اغلب می گویند:

«من همیشه اشخاصی را که به همسرشان بی وفایی می کردند، خودخواه و گمراه و ضعیف النفس می دانستم. هرگز تصور نمی کردم خودم روزی به همسرم خیانت کنم».

البته هدف از بیان این مطلب عادی بودن خیانت نیست. حقیقت این است که اعتماد کامل نسبت به خود یا همسرمان برخلاف تصور معمول، ما را از خطا و لغزش محافظت نمی کند چرا که مطمئن بودن از خود باعث می شود که فرد از قرار گرفتن در شرایط و موقعیت های پرخطر که منجر به خیانت می شود ترسی نداشته باشد.

در واقع خیانت مانند اعتیاد ( اعتیاد به مواد یا اعتیاد به اینترنت، اعتیاد به بازی های کامپیوتری، اعتیاد به خرید و…) موضوعی تدریجی و از روی غفلت می باشد.

چرا سوالات در مورد خیانت همسر را نمی پرسیم و می گذاریم کار از کار بگذرد.

مهم ترین فاکتورهای تاثیر گذار بر خیانت کدام هستند؟

همان طور که هیچ فرد معتادی عمدا و با قصد و نیت قبلی برای معتاد شدن اقدام به مصرف مواد نداشته، هیچ مرد و زنی هم نبوده که به عمد و با نیت قبلی اقدام به خیانت کند.

وسوسه و میلی که منجر به خیانت می شود تا حدودی تابع شرایط و به صورت تدریجی بوده و این اطمینان صددرصدی به خود یا همسر راهکار معقولی نیست.

البته بعد افراطی این قضیه یعنی شک و مراقبت بیش از اندازه که منجر به استرس و نگرانی شدید می شود نیز توصیه نمی شود.

در اکثر موارد بی وفایی به صورت تدریجی و بدون برنامه در پی یک اتفاق عادی شروع شده و کم کم این صمیمیت بیشتر و در نهایت منجر به خیانت می شود.

در واقع همین تدریجی بودن و نداشتن برنامه اولیه به این کار، ظاهری طبیعی می دهد.

این شروع تدریجی ممکن است در مسافرت ها، محل کار، بخصوص در فضای مجازی و موقعیت های زیادی رخ دهد، که به یک صمیمیت تدریجی و در نهایت خیانت منجر شود.

این شروع پردردسر در اغلب موارد – اما نه همیشه- با برطرف نشدن نیازهای عاطفی و فاصله میان همسران همراه است.

آیا نیازهای عاطفی همسرتان را برآورده می کنید؟

نیاز عاطفی اشتیاق و خواسته ای است که در صورت ارضا شدن در فرد احساس رضایت و شادمانی ایجاد می کند و در غیر این صورت موجب احساس ناکامی و ناخشنودی در فرد می شود.

شاید هزاران نیاز عاطفی وجود داشته باشد.

  • نیاز به تفریح،
  • تماشای فوتبال،
  • رفتن به خرید،
  • شرکت در مهمانی
  • و غیره

بعضی از این نیازها در ما وجود دارد و بعضی وجود ندارد.

اما تنها چند نیاز عاطفی است که وقتی توسط شخصی از جنس مخالف برطرف می شود،آن قدر در فرد احساس رضایت و خشنودی ایجاد می کند که او خطر داشتن ارتباطی پنهانی با آن شخص را به جان می خرد.

آن ها نیازهایی هستند که در صورت ارضا شدن موجب شادترین و رضایت بخش ترین احساسات در ما می شوند.

وقتی زن و شوهری بتوانند روش برطرف کردن این نیازها را بیاموزند، زندگی رضایت بخشی خواهند داشت.

پس از صحبت های متعدد با صدها زن و مرد درباره ی نیازهای هیجانی، ده نیاز که برای اغلب اشخاص که در اولویت قرار دارد،کشف شده.

این نیازها عبارتند از:

  • نیاز به تحسین،
  • محبت،
  • گفتگو،
  • حمایت خانوادگی،
  • تعهد خانوادگی،
  • حمایت مالی،
  • صداقت و روراستی،
  • جذابیت جسمانی،
  • بازسازی ارتباط
  • و ارضای جنسی.

اگر سوالات در مورد خیانت همسر یا ارضا نشدن نیازهای بالا دارید در انتهای مطلب مطرح کنید تا توسط مشاوران پاسخ داده شود.

آیا نیازهای عاطفی در مردان و زنان متفاوت است؟

علت این که مردان و زنان در رفع نیاز های یکدیگر مشکل دارند این است که شیوه ی اولویت بندی این فهرست از نیازها در زنان و مردان متفاوت است.

پنج نیاز عاطفی مهم زنان به طور معمول از حداقل اهمیت برای مردان برخوردار است. بنابراین جای تعجب نیست که مردان و زنان در برطرف کردن نیازهای یکدیگر مشکل دارند!

آن ها قادر به درک احساسات یکدیگر نیستند.آن ها تمایل دارند کاری را انجام دهند که موجب رضایت دیگری می شود اما اغلب تلاش های شان در جهت نادرست است.

آنچه یکی از طرفین بیشترین تاکید را بر آن دارد، اغلب از نظر دیگری کمترین اهمیت را دارد.

وقتی مهم ترین نیازهای عاطفی ما ارضا نمی شود، به نوعی احساس افسردگی و تهی بودن می کنیم. اغلب افراد از برآورده نشدن نیازهای عاطفی شان در زندگی مشترک احساس نارضایتی می کنند اما ناگهان شخصی را ملاقات می کنندکه احساسی فوق العاده درآن ها ایجاد می کند.

این شخص جدید اغلب نیازهای عاطفی ارضا نشده ی آن ها را برطرف می کند. آن شخص خالصانه مایل به گفتگو، تحسین و ابراز علاقه  است.

حال سوال این است که بخشیدن خیانت همسر کار درستی است؟ برطرف نشدن نیازهای عاطفی اساسی، زنگ خطر خیانت!!

بدون توجه به اینکه بی وفایی در چه مرحله ای قرار دارد، اغلب دلیل وجود آن برطرف شدن نیازهای عاطفی مهم است.

وقتی همسران نیازهای عاطفی برطرف نشده ی زیادی دارند و برای مدتی بنا به دلایلی مختلف از یکدیگر دورند، امکان حضور فردی دیگر که این نیازها را ارضا کند، بسیار زیاد است.

نمی گویم که همسر خیانت دیده مقصر اصلی ماجراست. اما این حقیقت را تایید می کنم که نیازهای عاطفی ارضا نشده موجب آسیب پذیری بیشتر فرد در برابر وسوسه ی شخصی دیگر می شود.

روش بخشیدن خیانت همسر و بازسازی رابطه

در ادامه به روش هایی اشاره می کنیم که به شما کمک می کند تا رابطه تان را پس از خیانت بازسازی کنید و بخشیدن خیانت همسر باید به چه صورت انجام شود:

  1. بازسازی اعتماد برای بخشیدن خیانت همسر

فقدان اعتماد عامل اساسی بروز واکنش های هیجانی است.

همسر خیانت دیده پس از کشف بی وفایی، نه تنها به هر دلیل از بی وفایی همسرش احساس آزردگی میکند، بلکه احساس می کند دیگر هرگز قادر به اعتماد کردن به او نیست.

البته اعتماد چراغ نیست که بشود دائم آن را خاموش و روشن کرد، هر دو طرف باید ثابت کنند که ارزش اعتماد کردن را دارند.

اغلب افراد بی وفا خواهان جلب اعتماد دوباره ی همسرشان هستند البته عجله برای بازسازی اعتماد توقعی است که صرفا باعث دورترشدن همسر می شود.

  1. بانک عشق تان را پر کنید.

برای اجتناب از عاشق دیگری شدن محافظت از بانک عشق تان اهمیت زیادی دارد.

پیوسته باید مانع سپرده گذاری زیاد دیگران در بانک عشق تان شوید. احتیاط های اجباری و محافظت فوق العاده از بانک عشق را اعمال کنید.

سپرده گذاری در بانک عشق تان را برای همسرتان ساده و برای دیگران مشکل کنید.

شما با اطمینان از اینکه هیچ کس جز همسرتان نمی تواند مهم ترین نیازهای عاطفی تان را برطرف کند، قادر به انجام آن خواهید بود.

اگر می خواهید عشق همسرتان  باشید و از عاشق دیگری شدن اجتناب کنید، مطمئن شوید که همسرتان بزرگ ترین منبع عشق در حساب بانک عشق شماست.

محافظت از بانک عشقی

در ادامه چند پیشنهاد مطرح می شود که به شما کمک می کند از بانک عشق تان محافظت کنید:

  • بیشتر زمان تفریح تان را با همسرتان سپری کنید به طوری که شما و همسرتان در کنار هم از تفریحات لذت ببرید.
  • اگر کسی از جنس مخالف را جذاب یافتید از سپری کردن اوقات خود با او اجتناب کنید. از هر نوع فعالیتی که شما را در کنار هم قرار می دهد اجتناب کنید.
  • اگر کسی از جنس مخالف به شما گفت که خیلی جذاب هستید، به آن شخص بگویید که چقدر عاشق همسرتان هستید و هرگز به او ابراز علاقه نکنید.

مشاوره آنلاین رایگان و سوالات در مورد خیانت همسر در انتهای صفحه قرار دارد.

منبع : بخشیدن خیانت همسر ؟ سوالات در مورد خیانت همسر

افسردگی و رابطه آن با خیانت همسر

افسردگی و رابطه آن با خیانت همسر

در این مقاله قصد داریم رابطه افسردگی را نسبت به خیانت همسر بسنجیم. در این مورد علائم دیگری مانند اختلالات استرسی که ممکن است همراه افسردگی باشند را نادیده می گیریم. در این مقاله قصد داریم ۳ مورد را توضیح دهیم و راجع به آنها نتیجه گیری کنیم.

سعی داریم بر تحقیقاتی که درباره ارتباط افسردگی و خیانت زوجین است مروری داشته باشیم و درباره تاثیر درمان افسردگی بررسی و تحلیل داشته باشیم.

زوج درمانگران در مواجهه با خیانت، باید انتظار برخورد با زوجینی که یک نفر یا هر دوی آنها احساس افسردگی و خیانت به رابطه زناشویی دارند را داشته باشند.

تحقیقات به طور واضح رابطه خیانت و افسردگی را تایید می کنند در این مقاله ابتدا مروری بر تحقیقات حوزه افسردگی و خیانت زناشویی خواهیم داشت پس از آن به ارتباط این دو خواهیم پرداخت. سپس تاثیر درمان زوجین را بررسی می کنیم و در نهایت چالش های پیش رو برای محققین هنگامی که هر دو مشکل اتفاق می افتد بررسی می کنیم

افسردگی و رابطه آن با خیانت همسر

زوج درمانگر ها می توانند انتظار برخورد با زوجینی که یک نفر یا هر دوی آنها مبتلا به افسردگی هستند و در رابطه زناشویی خود خیانت کرده اند را داشته باشند.

در مورد شیوع خیانت آمار ها متغیر است. ۲۵ درصد یا کمتر میزانی است که توسط تخمین جهانی اعلام شده که بیشتر آن متشکل از مردان است. گاتمن درباره ی زوج درمانی  می گوید ۲۵ درصد مشکلات حاضر به خیانت به همسر مرتبط است.

ویکس گامبسیا و جنکین ادعا می کنند که بیشتر زوجینی که تحت درمان افسردگی هستند حالاتی از خیانت به همسر را یا در گذشته بروز داده اند یا در زمان حال بروز می دهند.

متاسفانه مقوله خیانت به همسر و مشکلات این چنینی به مشکل بزرگی از سمت مراجع کنندگان تبدیل شده.

در این مورد شواهدی وجود دارد که خیانت زناشویی را با افسردگی ارتباط می دهد. این حالت در بعضی از مراجعین به عنوان حالت پیش گویی کننده خیانت به همسر( مرحله قبل از خیانت به همسر) بروز پیدا می کند .

در بعضی دیگر مثل پاسخی در برابر خیانت صورت گرفته به همسر ( مرحله بعد از خیانت کردن به همسر ) و در بعضی دیگر به عنوان یک انگیزه و نیروی محرک برای به حرکت در آوردن افسردگی زمینه ای که فرد قبلا به آن مبتلا بوده است.

این قضیه موجب می شود دومین درمان زوجین که پیش زمینه خیانت به همسر را دارند احتمال وجود افسردگی بسیار زیاد باشد.

مروری بر یک پژوهش که بر روی زوجین درباره افسردگی و ارتباط آن با خیانت به همسر انجام گرفته.

این تحقیق وجود یک رابطه بین افسردگی و خیانت به همسر را نمایان می کند. نتیجه گیری اول آن مربوط به ۳۸ درصد از زنانی است که نسبت به خیانت همسر خود مطلع شدند و در عوض ۱ ماه به افسردگی مبتلا شدند.

جالب است بدانید آنها قبلا سابقه افسردگی نداشته اند. برای خانم هایی که قبلا به افسردگی مبتلا بوده اند آمار بسیار بالاتر و وحشتناک تر است.

این آمار ها نشان می دهد ۷۲ درصد آن ها افسردگی پنهان داشته اند که با متوجه شدن مقوله خیانت دوباره فعال شده. آمار مربوطه نحوه رابطه بین خیانت همسر و افسردگی را نشان می دهد.

الگوی ملی مرتبط با افسردگی

در تحلیلی که توسط اولفسون ـ مارکوس ـ دروس و همکاران انجام گرفته الگوهای ملی قید شده. آنها اطلاعاتی که از تیم تحقیقاتی پزشکی ملی در سال ۱۹۸۷ و هیئت تحقیقات پزشکی ملی در سال ۱۹۹۷ جمع کرده بودند استفاده کردند.

آنها در دو بازه زمانی متفاوت الگوهای درمانی استفاده شده در کشورها را در گروه های مختلف بیماران سرپایی بیمارستانی تحلیل و بررسی کردند. در آزمایش بالینی مدل سال ۱۹۸۷ تعداد ۱۵۵۹۰ نفر خانم خانه دار بودند و در مدل سال ۱۹۹۷ تعداد ۱۴۱۴۷ نفر خانم خانه دار حاضر بودند.

نکته ی بسیار مهمی که در این بررسی مشهود بود این بود که درمان افسردگی از ۰٫۷۳افراد در گروه ۱۰۰ نفره در سال ۱۹۸۷ به ۲٫۳۳ در ۱۰۰ نفر مورخ سال ۱۹۹۷ بیشتر شده بود. در واقع می توان گفت بیشترین افزایش سطح درمانی از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۷ مربوط به بانوان جدا شده و طلاق گرفته بود. این گروه افراد نسبت به افراد متاهل برای دریافت درمان افسردگی دوبرابر شانس داشتند.

دارودرمانی برای افسردگی از ۴۴٫۶ درصد در سال ۱۹۸۷ به ۷۹٫۴ درصد در سال ۱۹۹۷ ارتقا یافت. طبق تحقیقات (دروس ـ اولفسون ـ مارکوس  و همکاران) داروهای ضد افسردگی متداول ترین داروهای تجویز شده در تحقیقات بعدی بود و علت آن نیز افزایش وجود دسته خانواده دارویی ssri بود که از تاریخ ۱۹۸۷ تولید شد.

در سال ۱۹۹۷ این دسته دارویی به ۵۸٫۳ درصد افرادی که در آن زمان تحت درمان افسردگی قرار داشتند تجویز شود. پس از آن درصد افرادی که برای درمان افسردگی به روان درمانی احتیاج  داشتند از ۷۱٫۱ درصد به ۶۰٫۲ درصد کاهش پیدا کرد.

مارکوس ـ اولفوسون ـ دروس و همکاران این سوال را مطرح کردند که آیا پزشکان با تجویز داروهای ضد افسردگی در کاهش بروز علائم افسردگی موفق بوده اند یا خیر؟

شرکت های داروسازی در این زمینه رقابت تنگاتنگی داشته که عموم مردم و پزشکان را هدف خود قرار دادند.

در سال ۱۹۸۷ دولت طرحی با هدف شناسایی و درمان افسردگی عموم تصویب کرد. تغییر در مراقبت های بهداشتی بر روند درمان افسردگی نیز موثر بود که طی آن مسئولین خدمات بهداشتی، دارودرمانی توسط پزشکان را بر دیگر روش ها ارجح دانستند.

علاوه بر الگوهای ملی برای درمان افسردگی عده ای الگوهای جهانی وجود دارد که آگاهی انسان را ضمانت می کند. طی مطالعاتی که توسط لوپز و موری در مورخ ۱۹۹۶ انجام شد از ۲۰ کشور جهان و بالغ بر ۱۰۰ دانشمند برای جمع آوری داده های اولیه ۱۳٫۸ میلیون مرگ از ۵۰٫۵ مرگ و میر کلی جهان در سال ۱۹۹۰ استفاده شد.

هدف ابتدایی ایت تحقیق ارتقا دستیابی یه تخمین ۱۰۰۷ دلیل اصلی مرگ و میر بود.

برای مقایسه کردن فاکتورهای خطر و شرایط مختلف ابزار ترکیبی مقیاس مشکلات پزشکی به اسم دالی طراحی شد( موری و لوپزـ ۱۹۹۶) نکته مهم در این تحقیق افسردگی تک قطبی ماژور دومین عامل اصلی ناتوانی در سراسر جهان خواهد بود.

هنگامی که زوجین با مشکلات زناشویی ناراحت کننده ای چون خیانت به همسر یا مشکلات مباحث جنسی به روان درمانگر مراجعه می کنند روان درمانگر باید علائم احتمالی افسردگی را سریعا بررسی کند.

تیم دی ـ ای ـ ام ـ آی ـ وی ـ تی ـ آر در سال ۲۰۰۰ معیارهای درمانی برای مشکلات افسردگی از نوع ماژور را خلاصه بندی کردند. پنج مورد از نه گزینه زیر حتما باید در بیمار وجود داشته باشد که یکی از این ها خلق کسل و افسرده و از دست دادن انگیزه و اشتیاق در فعالیت هایی است که قبلا برای فرد هیجان آور بوده است.

۱) احساس کسالت و بی حالی در اکثر ساعات روز

۲) کاهش علاقه و هیجان نسبت بر کارهایی که قبلا برای فرد مهیج بوده

۳) کاهش یا افزایش وزن شدید که مربوط به رژیم غذایی نبوده باشد

۴) احساس بی خوابی یا تمایل بسیار زیاد به خواب در تمام روز

۵) آشفتگی و خستگی ذهنی ـ عدم تمرکز ذهنی

۶) احساس دائمی خستگی ـ از پا افتادگی و رمق نداشتن

۷) احساس بی ارزش بودن ـ بی کفایت بودن و احساس گناه

۸) عدم تمرکز و تصمیم گیری در موضوعات ساده

۹) تفکر کردن دائمی درباره مرگ و یا تصمیم به خود کشی و آسیب رساندن بهخود

اگر این علائم به همراه یک غم بزرگ یا یک عزاداری باشد اختلال افسردگی ماژور محسوب نمی شود. توجه به غم و عزاداری سوگ می تواند در برابر سایر مشکلات بزرگی که ممکن است فرد متحمل شود کمی کنایه آمیز است.

وقتی فرد یا زنی مورد خیانت قرار می گیرد احساس اندوه خود را طوری توصیف می کند که اگر فرد فوت می کرد برایش راحت تر و قابل تحمل تر بود. بعضی از علائم افسردگی مانند

۱) احساس بدبختی

۲) بی رمقی و خستگی مفرط

۳) لذت نبردن از تفریحات مهیج

۴) احساس پریشان حالی در نتیجه کاهش سطح رضایت از روابط زناشویی ایجاد می شوند.

(ویسمن ۲۰۰۱) با توجه به این که یکی از تاثیرات خاص داروهای ضد افسردگی کاهش میل جنسی است. این مسئله می تواند مشکلاتی نا خواسته در رابطه ایجاد کند.

عوامل استرس زای نسبی پیش گویی کننده افسردگی

اکثر تحقیقاتی که بر موضوع خیانت به همسر به افسردگی تمرکز دارد به رابطه ی میان افراد متاهل هتروسکشوال اشاره می کند. طبق آمار در این روابط حس بی ارزشی فرد می تواند به ابتلای او به اختلال افسردگی حاد منجر شود.

(کانو و اولیری ـ ۲۰۰۰، گلاس و رایت ـ ۱۹۹۷) مثلا برای یک زن فهمیدن رابطه خیانت آمیز شوهرش، تهدید او به طلاق، آزار و خشونت های جسمی از مواردی هستند که فرد را مستعد ابتلا به افسردگی کلینیکال می کنند.

(اولیری ـ ۲۰۰۵) اولیری و کانو در سال ۲۰۰۰ دو گروه را مقایسه کردند. زندگی در گروه اول وقایع شرم آور و تحقیر آمیز رخ داده بود و در گروه دوم اختلاف و دعواهای زناشویی بدون وقایع شرم آمیز مثل خیانت جنسی رخ داده بود.

آنها تحقیقات را از چند بعد مانند تاریخچه خانوادگی افسردگی، سابقه خانوادگی فرد و غیره مورد مطالعه قرار دادند. نتایج به این صورت بودند که زنانی که در زندگی زناشویی شاهد وقایع تحقیر آمیز بودند علائم افسردگی شدیدتری به نسبت گروه مقابل از خود بروز دادند.

در واقع سه چهارم افرادی که در زندگی با وقایع شرم آور مواجه شده بودند مبتلا به افسردگی بالینی شدند. یکی از توضیحات برای میزان بالای افسردگی در این افراد این بود که برخی زنان تمایل دارند وقایع شرم آمیزی که برایشان رخ داده را درونی کنند و در واقع در خود بریزند.

این زنان خود را مقصر می دانند و دائما خود را سرزنش می کنند. با این کار فقط خود را بیشتر مستعد افسردگی می کنند. (اسپرینگ ـ ۱۹۹۶)

عقاید دوران تاهل افراد می تواند به سلامت روانی او در زندگی مشترک کمک زیادی کند ( سیمون و مارکوسن ـ ۱۹۹۹)

سیمون و مارکوسن به مسائلی مانند سلامت روانی و تصورات شخصی هر کس درباره ی باورهایش از میزان اهمیت و نقش ازدواج بر سلامتی فرد هنگام حوادث ناگهانی مانند طلاق پرداختند.

آنها به این نتیجه رسیدند که افرادی که در ازدواج به تعهد خود پایبند هستند کمتر مستعد افسرده شدن هستند سپس نتیجه گرفتند که وقتی فکر و عمل فرد با هم همخوانی و ارتباط داشته باشد فرد از سلامت روانی بیشتری برخوردار است.

(کریستین هرمن ـ اولیری ـ آوری لیف ـ ۲۰۰۱) لیست وسیعی از اعمال استرس آور زندگی که با آغاز افسردگی در ارتباط است را گرد آوری کردند.

چیزی که برای این گروه یک معما بود این بود که آیا دغدغه های شدید و مسائل و اختلافات متاهلی می تواند برای زنانی که قبلا سابقه افسردگی نداشتند زمینه ساز ابتلا به افسردگی باشد یا خیر. سپس ۵۰ زن بین سنین ۱۸ تا ۴۴ سال در آزمایش خود بررسی کردند.

نتیجه این طور نشان می داد که ۳۸ درصد شرکت کننده ها با شرایط افسردگی مواجه هستند. از بین ۱۱ نفری که جدایی همسر را عاملی استرس زا بیان کرده بودند ۶۳ درصدشان شرایط ابتلا به افسردگی را داشتند.

این مطالعه برای ۳۸ درصدی قابل اهمیت است که بلافاصله کمی از یک واقعه منفی از ازدواجشان به افسردگی مبتلا می شوند در صورتی که قبل از آن سابقه ابتلا به افسردگی را نداشتند.

رابطه ای که بین خیانت به همسر ـ سلامت روانی و طلاق است به شدت پیچیده است طبق تحقیقات روابط خارج زناشویی ( خیانت) عامل ۲۷ ـ ۲۰ درصد از طلاق ها می باشد.

( گاتمن ـ ۱۹۹۹) هورویتز و سوئینی در سال ۲۰۰۱ چنین مطالعه ای آماده کردند تا پیوند میان خیانت زناشویی ـ همسری که مورد خیانت قرار گرفته و شروع فرآیند طلاق و سلامت روانی پس از آن را ارزیابی کند.

آن ها اطلاعات خام خود را از آنالیزگر ملی تحلیل مسائل خانواده گرفتند و شروع به بررسی کردند. در سال های ۱۹۸۸ـ۱۹۸۷ تعداد ۱۳۰۰۷شرکت کننده و در بین سالهای ۱۹۹۲ـ۱۹۹۴تعداد ۱۰۰۰۵ شرکت کننده در این تحقیق حضور داشتند.

هوروتیز و سوئینی در سال ۲۰۰۱ برای اینکه بفهمد کدامیک از زوجین آغازگر طلاق باشد. در موردی که خود فرد یا همسرش خیانت زناشویی افشا شده داشته شروع به تحقیق کردند نتایج تحقیقات آن ها به این صورت بود که سلامت روان آن فردی که در رابطه به همسر خود خیانت کرده بالاتر است.

اگر خود او ابتدای کار پیشنهاد دهنده طلاق باشد نه همسر خیانت کارش این طور به نظر می رسد که کنترل و احاطه داشتن بر زندگی کسی فواید هم دارد.

طی تحقیقات مشخص شد که آن زنانی که به علت خیانت های همسرشان از او طلاق گرفته اند. به نسبت مردان بیشتر در ریسک افسردگی هستند. معمولا این بانوان در دو سال  اول بعد از طلاق بیشتر مستعد افسردگی هستند.

سوئینی و هروتیز معتقد بود که اگر یک مرد مردد باشد که مورد خیانت همسرش قرار گرفته یا نه بیشتر در معرض افسردگی قرار می گیرد نسبت به مواقعی که از این مورد مطمئن باشد. مردان همواره از احساس تشویش خاطر خیانت همسر خود در هراس هستند.

این تحقیقات همچنین نشان می داد مردان اگر خودشان شروع کننده جدایی باشند در مقایسه با زنان بیشتر در برابر افسردگی حساسیت نشان می دهند. اگر صاحب فرزندی باشند به افسردگی دامن خواهند زد

هروتیز و سوئینی این چنین محاسبه کردند که امکان دارد علت این افسردگی کاهش تعداد دفعات ملاقات فرزندان پس از جدایی باشد. عوامل ثانویه یاری کننده به کاهش سلامت روان پس از هم فروپاشی زندگی زناشویی یک زوج به شرح زیر است:

درآمد کم خانواده

حضور بچه ها در خانه

کاهش حکایت اجتماعی و غیره

ممکن است همه ی این عوامل انتقالی زندگی نقش چشم گیری داشته باشد و تنش زیادی در زندگی فرد ایجاد کند.

تحقیقاتی برای حمایت از زوج درمانی در موارد خیانت به همسر

تحقیقات تجربی در این زمینه محدود است

(بلو و هارتنت ۲۰۰۵) خیانت تنها مشکل زناشویی نیست که زوجین برای درمان آن به روان درمانگر مراجعه می کنند.

نحوه ی درمان از این لحاظ حائز اهمیت است که بر نتیجه ی درمان تاثیرگذار است. (آتکینزـ الدریج ـ بوکام ـ کریستنسن ۲۰۰۵)

پژوهشی که آتکینز و همکاران در ۲۰۰۵ انجام دادند از معدود پژوهش های تجربی است که برای ارزیابی کار آمد بودن زوج درمانی در کسانی که مورد خیانت زناشویی قرار گرفته اند انجام شده است.

فرضیه اولیه ای است که برای تحقیق در نظر گرفته شده بود این بود که زوجینی که مورد خیانت زناشویی قرار گرفته اند در ابتدای درمان بیشتر اضطراب و نسبت به زوجینی که این مشکل را ندارند روند درمان آهسته تری خواهند داست.

در این مطالعه ۱۳۴ زوج با مشکل این چنینی بررسی شدند که به صورت تصادفی در دو دسته زوج درمانی به روش درمان سنتی و گروه درمان جمعی قرار گرفتند.

۱۹ تا از زوجین جزو مواردی بودند که روان درمانگر خیانت به همسر را درباره آنها مشخص کرده بود. این زوجین قبل از شروع جلسات کار درمانی در هفته سیزدهم روند درمان در هفته بیست و ششم درمان و همچنین در جلسه ی آخر درمان تحت بررسی قرار گرفتند.

روان درمانگر اطلاعات آنها را در پرسشنامه خیانت به همسر وارد کرد. (آتکینز و همکاران ـ ۲۰۰۵ صفحه ۱۴۵) یک مورد از آنها به خیانت به احساسات همسر محدود می شد و با ۱۸۰ مورد دیگر برخوردهای فیزیکی صورت گرفته بود.

دو سوم از زوجین برخورد سنتی دریافت کردند و بقیه آنها درمان گروهی دریافت کردند. نکته قابل توجه این بود که زوجینی که مورد خیانت به همسر را داشتند در پیش آزمون روند درمان سطح اضطراب و استرس بیشتری به نسبت بقیه زوجین داشتند.

تحقیقات نشان می دهد زوج درمانی بسیار کمک کننده است و زوجینی که تحت خیانت قرار گرفته بودند در آزمون تنش و اضطراب زیادی از خود بروز داده بودند که به مرور در درمان بهبود یافتند و در آخر کار قابل شناسایی نبودند و در واقع مانند افراد دارای سلامت روان شده بودند.

استثنای این مسئله زوجی بودند که در تمام طول درمان خیانت خود را از همسرشان مخفی کرده بودند. این تحقیقات نشان می دهد زوج درمانی یک روش مهم برای درمان مستقیم اضطراب ها (بعلاوه علائم افسردگی) است که به دنبال آسیب هایی که زوجین در رابطه به هم وارد می کنند به وجود می آید.

جوریلز ـ بیچ و اولیری در سال ۱۹۸۵ تحقیقی انجام دادند تا نتیجه روابط جنسی خارج از چارچوب در زوجینی که تحت درمان قرار داشتند بپردازند. کار آزمایی بالینی آنها حاکی از آن بود که افرادی که روابط خارج از چارچوب داشتند شامل دو دسته بودند:

۱) یا یکی از زوجین هیچ تمایلی به همکاری و ترمیم رابطه وجود ندارد

۲) هر دو یا یکی از این دو علائمی از افسردگی از خود نشان می دهند.

اگر هر کدام از این دو باشد پایه های زوج درمانی تخریب می شود.

طبق یافته هایی که از خودشان به دست آوردیم فردی که روابط زناشویی خارج چارچوب برقرار کرده بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی است.

شوهرانی که به همسر خود خیانت کردند ۸۹ درصد بیشتر از نمره میانه افسردگی به افسردگی مبتلا شدند که این قضیه قیاس و تضاد ۴۶ درصدی در مقایسه با بقیه مردان بود.

زنانی که به همسر خود خیانت کرده بودند ۸۲ درصد بیشتر از نمره میانه افسردگی به افسردگی مبتلا بودند که در این امر قیاس و تضاد ۴۸ درصدی در مقایسه با سایر زنان داشت.

با اینکه مردانی که روابط خارج چارچوب داشتند در مقایسه با مردان دیگر سطح افسردگی بالاتری داشتند اما لزوما معیارها و علائم افسردگی را نداشتند. با این وجود وقتی زنان روابط خارج چارچوب داشتند ۹۱ درصد آن خانواده ها در مقایسه با نرخ ۴۲ درصدی  دیگر افسرده بودند.

گزینه های درمانی

زوج درمانی یک روش متداول و تاثیرگذار برای درمان افسردگی است. درمان فرد به صورت تک نفره فقط علائم را کاهش می دهد و هم روابط زوجین را بهتر می کند.

(ویلیامزـ پاترسون ـ گراف گراندز ـ چاما ـ ۱۹۹۸) اگرچه در این مورد هنوز مشکلاتی وجود دارد اما برنامه درمانی برای افسردگی و خیانت زناشویی توسط زوج درمانگر ها دقیق و حساب شده است.

درمانگر ها باید با تغییرات آشنا باشند و بدانند که هر زوج ممکن است شیوه درمان خاصی را بطلبد ( بوکام ـ ابستین و لا تایلاده ۲۰۰۲) برای زوجینی که با خیانت زناشویی و افسردگی مراجعه می کنند گزینه های مختلفی وجود دارد که بعدها خواهیم گفت.

وقتی بیچ ۲۰۰۳ ـ کونگ ۲۰۰۰ ـ و میر ۲۰۰۲ همه ی روش های درمانی موجود برای درمان همزمان افسردگی و خیانت زناشویی را مورد بررسی قرار دادند مرور و نقد ادبی هیچ مورد تنش آوری در رابطه زناشویی به حاد و بازدارنده شناخته نشده است.

انتخاب این موضوغ که کدام مددجو برای درمان افسردگی به روش زوج درمانی خوب است به این بستگی دارد که آیا آن فرد در رابطه زناشویی شان را عامل افسردگی خود می داند یا نه؟ ( بیچ ۲۰۰۳ ـ بیچ ۲۰۰۱) اگر یک نفر از زوجین نسبت به زندگی خود احساس تعهد و مسئولیت نداشته باشد زوج درمانی روش مناسبی برای آنها نخواهد بود.

اگر شخص قبل از مورد خیانت واقع شدن ایده های خود کشی در سر داشته باشد باید به صورت محتاطانه تحت پیگیری سلامت روان قرار بگیرد. ( بیچ ـ ساندین ـ اولیری ـ ۱۹۹۰)

جاکوبسون و پرینس در سال ۱۹۹۵ به بررسی خانواده درمانی و زوج درمانی برای درمان اختلالات تاثیرپذیر پرداختند. در مقایسه با گروه کنترل آزمونهای پس از درمان در رفتار های زوجین و نیز درمان های تحلیل شناختی روز خود فرد از ارجحیت خاصی برخوردار بودند.

البته درمان رفتاری زوجین به بهتر شدن روابط زناشویی آن ها نیز منجر شده که این قضیه درباره افرادی که فقط خودشان تحت درمان های روان شناختی قرار گرفته بودند مشابه گروه کنترل هیچ بهبودی در روابط زناشویی آن ها حاصل نشده.

جاکوبسون و پرینس به تحقیقات ابستین نیز اشاره می کردند ( ابستین و همکاران ۱۹۸۸) که به ترکییب دو سیستم دارودرمانی و روان درمانی توصیه می کرد.

اگر به درمان بیمار دارای افسردگی جلسات روان درمانی به شیوه دارودرمانی هم اضافه شود هم عملکرد خانواده بهبود پیدا می کند و هم علائم افسردگی بهبود پیدا می کند. (پرینس و جاکوبسون ۱۹۹۵)

مداخلات گروهی

بوکام ـ گوردون و اسنیدر در سال ۲۰۰۴ یک پروتکل درمانی سه مرحله ای برای درمان گروهی پیشنهاد دادند. مرحله اول درمان تمرکزی بر تاثیر رابطه خارج چارچوب زناشویی خواهد داشت.

این مرحله باعث مشخص شدن بحران آنی بین زوجین در برابر نقاط قوت آن ها و تنظیم یک برنامه ریزی درمانی با ایفای نفس به هریک از آنها تا پیاده کردن کامل درمان می شود.

در این مرحله از درمان درمانگر باید علائم افسردگی یا ایده خودکشی را در هر یک از زوجین بررسی کند و مشخص کند آیا هنوز نفر سومی در رابطه وجود دارد یا خیر.

افسردگی ـ پریشان حالی و شرمندگی علائمی هستند که ممکن است پس از خروج از روابط زناشویی بروز داده شوند در مرحله اول درمان باید از شخص آسیب دیده به طور کامل حمایت شود.

میزان احساسات در این مرحله شدیدا بالا می رود. گوردون ـ بوکام و اسنیدر به درمان گرها توصیه می کنند که به هر دو زوجین در این مرحله کمک کنند و چگونگی کنار آمدن با این مشکل را بیاموزند.

مرحله دوم کار درمانی شامل جست و جو درباره محتوای فعل و مفهوم انجام آن کار می باشد. بعضی از اهداف این مرحله را با هم مروز می کنیم:

۱) ارزیابی محتوای کار

۲) احتمال واقع بینانه درباره پتانسیل انجام مجدد کار

۳) ایجاد امنیت نسبی برای شخصی که آسیب دیده ـ توانایی آنها برای ارزیابی و ایجاد تغییراتی که به رابطه طولانی مدت آن ها جان می بخشد.

آخرین مرحله ادامه دادن است. زوجین می توانند طبق تصمیمی که گرفتند پیش بروند که ممکن است بخشش جزئی از آن باشد ( گوردون و همکاران ۲۰۰۴ـ اسپیدرینگ ـ۱۹۹۶) روشی که گوردون و همکاران برای بخشش توصیه کرده اند یک نمای حقیقی از یک زوج را نشان می دهد.

که در آن شخصی که آسیب دیده از تمام احساسات منفی که نسبت به همسرش دارد خلاص می شود و دیگر انگیزه تنبیه و انتقام نسبت به همسرش ندارد. البته ادامه دادن می تواند به این معنی نیز باشد که زوجین تمایل دارند از همدیگر طلاق بگیرند و به این شکل به زندگی خود ادامه دهند.

رفتار درمانی زناشویی

طبق تحقیقات انجام شده رفتار درمانی زناشویی نه فقط در ایلات متحده آمریکا بلکه در بسیاری از کشورهای دیگر نیز کار آمد است. ( میر ـ ۲۰۰۲) البته هنوز سوالاتی درباره توانایی این روش برای حفظ کردن تغییرات در طول زمان وجود دارد (جانسون ۲۰۰۲)

مدل اصلاح شده ی آن که در زوج درمانی رفتاری گروهی استفاده می شود ممکن است بیشتر کارآمد باشد.

(جاکوبسون و کریستین ـ ۱۹۹۶) این روش برای آشکار کردن افسردگی و خیانت زناشویی به صورت همزمان کاربرد دارد (بیچ ۲۰۰۱) در این روش هنگامی که یکی یا هر دوی زوجین افسرده هستند تمرکز اصلی بر رفع علائم افسردگی است.

میر معتقد است ممکن است این روش برای مواقعی که افسردگی باعث بروز مشکلات زناشویی شده و هر دوی زوجین برای رفع مشکل موافق هستند کار آمد باشد. اجزای این روش باید شامل این موارد باشد:

۱) آموزش دادن به زوج درباره طبیعی بودن اختلافات دوره متاهلی

۲) افزایش ارتباطات مثبت با یکدیگر

۳) درک و پذیرش تفاوت های یکدیگر

۴) کاهش سرزنش و ملامت کردن یکدیگر

۵) کاهش تحریکات آزار دهنده و بی مورد

۶) بهبود مهارت های مکالمه برای حل مشکلات

۷) کاهش افکار منفی درباره خود همسر و دیگران

این روش ها شانس بهبود رفتارهای خود را بالا می برد و علائم افسردگی  را کاهش می دهد. البته این مدل مستقیما بر جنبه های خیانت به همسر تاثیری ندارد. ( بلو ـ ۲۰۰۵) به همین علت ممکن است از این نظر در مواقعی که افسردگی و تنش با خیانت زناشویی توامان باشد محدود کننده باشد.

زوج درمانی رفتاری گروهی

این نوع زوج درمانی توسط جاکوبسون و کریستینسن طراحی شد و برای افزایش زوج درمانی رفتاری سنتی و افزایش کارایی آن طراحی آن انجام پذیرفت (دیمی یان ـ مارتل ـ کریستنسن ـ ۲۰۰۲)

۳ مداخله در متدی که در بالا ذکر شد به کار رفته تا تنبیهات کاهش پیدا کند و برخوردهای مثبت ارتقا یابند. ( کریستین سن و هیوی  ـ ۱۹۹۹)

این ها تبادلات رفتاری ـ آموزشی برخورد و مکالمات و آموزش حل مسئله هستند. البته این روش بر پایه مهارت ها پی ریزی شده اند و برای تغییر در رفتار برنامه ریزی شده یکی از اجزای آن بهبود تمرکر بر این قضیه است که رفتارهای همسر خود را به عنوان بخش کوچکی از روند بهبود و تغییر کردن بپذیریم ( دیمی یان و همکاران ۲۰۰۲)

روان درمان گران برای این کار از تکنیک هایی استفاده می کنند که شامل ۳ اصل هستند.

تحمل ـ پذیرش ـ تغییر

درباره پذیرش حس همدلی در مورد مشکل به عنوان اولین رویکرد مداخله ای محسوب می شود. هدف درمانگر از درمان ایجاد حس صمیمیت و نزدیکی بین زوجین است.

ممکن است درمانگران از تکنیک جداسازی یکپارچه برای کمک به زوجین و برای دور کردن خودشان از مشکلات استفاده کنند و با استفاده از آن مشکلات را با قوه عقل حل کنند.

همچنین درمانگر قادر است علائم افسردگی فرد را بعد از بیرون آمدن از یک موقعیت ناگوار بازچینی کند.

روان درمانگران در این زمینه از مداخله های تحمل برای درمان بهره می گیرند به این صورت که زوجین دیگر تلاشی برای تغییر همدیگر نمی کنند.

برای زوجی که مورد خیانت قرار گرفته اند این کار به منزله پاک کردن اصل مسئله نیست اما می تواند به چیزهایی تمرکز کند که زوجین نسبت به یکدیگر می دانند.

زوج درمانی رفتاری گروهی: این روش بر پایه یکپارچه سازی گروهی و سیستماتیک بنا شده. ( کونگ ۲۰۰۰ ـ تیشمن و تیشمن ـ سال ۱۹۹۰)

رمز دستیابی به این موفقیت شناسایی این تفکر است که چگونه ایده های آنی جمعی به روند افسردگی کمک می کنند. ( بک ـ ۱۹۹۱ـ کونگ ۲۰۰۰)

درمانگرانی که به صورت زوجی گروهی کار می کنند نسبت به افسردگی نگاه سیکل میان فردی دارند. درمانگران واکنش های عاطفی زوجین را بررسی می کنند و همچنین مفهوم برخوردها را تفسیر می کنند. ( بوکوم و ابستین ـ ۱۹۹۰)

در واقع در این مداخلات از روش های کاملا مستقیم برای مواجه شدن و دست و پنجه نرم کردن با انتظارات بیمار آسیب دیده استفاده می شود. هدف از این روش افزایش صمیمیت و حمایت دو طرفه میان زوجین است. اما امکان دارد یکی از زوجین همکاری نکند و باور داشته باشد خیانت به همسرش بی دلیل نبوده و قصد  داشته از خود دفاع کند.

اگر شخصی که افسرده باشد همان کسی باشد که به همسر خود خیانت کرده شروع به سرزنش و نکوهش خود می کند و در واقع به عمیق تر شدن لایه های افسردگی خود کمک می کند.

مدل سی سی تی توسط کونگ در ۲۰۰۰ تست شد و در کاهش علائم افسردگی تا حدود زیادی موثر بود. برای افرادی که در زندگی زناشویی دچار اضطراب و تشویش هستند درمان بازسازی هویت گروهی نیز توصیه می شود. (کریستین سن و هیون ـ ۱۹۹۹)

با توجه به این که روش CBT در درمان مشکلات زناشویی و افسردگی موثر است ممکن است مدل های ارتباطی شبیه به آن در درمان خیانت به همسر و افسردگی به صورت همزمان موثر باشد.

مدل CBT از همان ابتدای کار بر روی ادراک و به منظور خلاص شدن از احساسات و عواطف با الگوی ماکرولول کار می کند ( بوکام و همکاران ـ ۲۰۰۲ ـ صفحه ۲۸ )

CBT از نظر عملکرد مرکزگراست و نقش احساسات و تاثیر عوامل محیطی و طبیعی را برای ترمیم روابط و صمیمی شدن آن ها در گذر زمان می داند ( ابستین و بوکام ـ ۲۰۰۲ ـ بوکام و همکاران ۲۰۰۲)

وابستگی بالغینیکی یکی از زیر شاخه های اصلی روش درمانی در زوج درمانی متمرکز بر عواطف و احساسات است. بوکام و الن در سال ۲۰۰۴ به نوعی رابطه قوی میان انگیزه ی خیانت به همسر و وابستگی اشاره کرده اند. ( بلو و هارتنت ۲۰۰۵)

این مدل به این موضوع اشاره می کند که روش ای اف تی بر وابستگی تمرکز دارد و می تواند یک روش کار آمد و ایده آل برای درمان خیانت به همسر باشد.

ای اف تی برای زوج درمانی روشی تجربی محسوب می شود و طبق شواهدی که در دست داریم روشن است که در طول زمان می تواند کار آمد و موثر باشد ( جانسون ـ ۲۰۰۲) به غیر از این مسئله اسن روش برای درمان جراحات وابستگی که در نتیجه وابستگی رابطه ای به شخصی به وجود می آید که برخوردهای نسنجیده بین آن ها رخ خواهد داد جوابگوست.(جانسون ـ مالکین و میلکین ـ۲۰۰۱)

جانسون در سال ۲۰۰۴ اظهار داشت که مشکلات و تروماهای رابطه ای که در نتیجه وابستگی بی جا به شخصی ایجاد شده باشد بیانگر این است که آسیبی که در نتیجه تنها شدن و جدا شدن از آن فرد به شخص وارد می شود در مقابل یک تجربه ناموفق و آسیب پذیر قرار گرفته است. ( صفحه ۲۹۷)

وقتی هدف درمان ما زوجی باشند که به تازگی به خیانت و افسردگی دچار شده اند در نظر آوردن این گزینه های درمانی بسیار موثر است. البته باید توجه کنید که همه ی کسانی که خیانت می کنند یا مورد خیانت واقع می شوند به افسردگی مبتلا نمی شوند اما مدل ای اف تی هر دو مسئله را تحت بررسی قرار می دهد. ( جانسون و همکاران ـ ۲۰۰۱ )

وقتی یکی از زوجین برای کمک خواستن فریاد می زنند و از سمت همسر خود هیچ توجهی دریافت نمی کند، اولین پایه های اعتماد در زندگی آنان فرو می ریزد. ( جانسون ـ ۲۰۰۴ ـ صفحه ۲۶۹)

وظایف درمانگر در رابطه با درمان آسیب هایی که در نتیجه خیانت ایجاد شده.

۱) به همسر آسیب دیده توصیه می کند تا همسر خود را ببخشد و نسبت به او بی تفاوت باشد.

۲) به او در زمینه ترمیم احساسات مجروح او کمک کند.

۳) به شخص خیانت کننده کمک کند که عبارات با مضمون خیانت به همسر را از لحاط اهمیت آن در صمیمیت رابطه شان درک کند نه از نظر بی عدالتی که در حق همسر خود کرده.

۴) درمان گر تلاش می کند تا متوجه شود شخص آسیب دیده قادر است میزان آسیبی که متحمل شده را بازگو کنید یا خیر.

۵) همسر خیانت کننده را ترغیب کند تا درباره درک وی از کاری که کرده و میزان پشیمانی اش از این عمل بازگو کند.

۶) همسر خیانت دیده را ترغیب کند تا از همسر خیانت کار در رابطه با آرامش رابطه شان سوال کند.

۷) از زوجین بخواهد تعریف جدیدی برای واژه خیانت به همسر جایگزین کنند. سپس به همسر خائن کمک کند نسبت به همسرش مسئولیت پذیری بیشتری داشته باشد. ( جانسون ـ ۲۰۰۴)

اگر مداخله از همان مراحل ابتدایی خیانت زناشویی انجام شود از عواملی که بعدها باعث استرس و افسردگی می شود و همچنین از فروپاشی خانواده پیشگیری می شود. ( بیچ و همکاران ـ ۱۹۹۰)

هوک و مارخپت در سال ۲۰۰۰ ادعا کردند که سکوت، برخوردهای شنیع و زننده با یکدیگر ممکن است باعث بروز افسردگی در هر دوی زوجین شود.

اول باید علائم افسردگی تشخیص داده شود سپس درمان سود و سپس الگوهای معاشرتی زوجین تشخیص داده شود ( خصوصا هنگامی که افسردگی بسیار شدید است) اگر هنگام تشخیص و درمان علائم افسردگی با شکست مواجه شویم درمان دارویی نیز بی ثمر خواهد بود. ( مرچنت و هوک ـ ۲۰۰۰ )

خانم هایی که در زندگی مشترک خود شاهد صحنه های شرم آور بودند باید از نظر بالینی به آن ها کمک شود تا با احساسات تحقیر، شرمندگی و افسردگی و مورد خیانت واقع شدن کنار بیایند. ( کانو و اولیدی ـ ۲۰۰۰ـ صفحه ۷۸۰ )

با درمان بالینی کسی که در زندگی خود تجربه شرم آوری مشاهده کرده کمک می کنید تا احساسات خشمگین خود را به سمت کنترل و ایجاد صمیمیت با همسر خود تغییر دهید. ( کانو ـ اولیدی ـ هینز ـ ۲۰۰۴)

درمانگر باید در نظر داشته باشد که وقتی زوجی روابط خارج چارچوب داشته اند ممکن است توسط خانواده خود طرد شده باشند.

فرد افسرده و همسر او ممکن است در زندگی برخوردهای خشونت آمیز، بی عاطفه و بدون مراقبت داشته باشد. به همین دلیل است که می گوییم افسردگی و تعاملات رابطه آن به همدیگر وابسته هستند.

هر دوی زوجین ممکن است به یک چرخه منفی وارد شوند که در آن شخصی که افسرده است منفعل تر و شخصی که افسرده نیست بد رفتار تر باشد. در نتیجه شخص افسرده بیش از پیش افسرده خواهد شد. ( کونگ ۲۰۰۰)

مسائل کلی

طبق تحقیقات انجام شده زنان در رابطه زناشویی با مردان بیشتر متحمل آسیب می شوند زیرا مردان برای برقراری رابطه خارج چارچوب تمایل بیشتری نسبت به زنان نشان می دهند.

(بلو و هارتنت ـ ۲۰۰۵) طبق مطالعات ادبی نیز زنان به نسبت مردان یک یا دو برابر بیشتر مستعد افسردگی هستند. کونگ در سال ۲۰۰۰ به این نتیجه رسید که زنان بیشتر از مردان در معرض افسردگی قرار دارند و این موضوع به دلیل دید منفی ای است که نسبت به خود دارند و خود را یک زن تنها و منفعل تصور می کنند.

کونگ همچنین عقیده داشت که امکان دارد زن ها در برابر نیازهای خود سکوت کنن تا به یک زن کم توقع و ایده آل در دید همسر خود تبدیل شوند.

خانم هایی که همیشه خود را نادیده می گیرند کم کم تنها و منزوی می شوند و تبدیل به یک موجود منزوی و افسرده می شوند. ( کونگ ۲۰۰۰)

البته خوشبختانه این روزها زن ها به نسبت ایام قدیم در جامعه بیشتر فعالیت دارند اما عده ای از آنها هنوز خود را با کارهای بی اهمیت و کلیشه ای مانند کارهای خانه سرگرم می کنند. این کارها می تواند بر توانایی آنها نسبت به مراقبت و توجه به خود تاثیر منفی بگذارد.

بعضی زنان از نظر مالی مستقل نیستند و به همسر خود وابسته هستند. در مواقعی که این زنان خیانت میبینند مجبور هستند همه چیز را فراموش کنند و این رفتارها را برای گذران زندگی تحمل کنند.

ترکیب دارودرمانی و زوج درمانی

همان طور که می دانید داروهای ضد افسردگی خاصیت درمانی طولانی مدت ندارند به این خاطر که احساس ناراحتی و افسردگی نسبت به خیانت همسر کاملا طبیعی است. ترکیب زوج درمانی و دارو درمانی در حال حاضر تنها گزینه موجود برای درمان است چون فعلا هیچ تحقیقی که بیانگر نوع افسردگی و نوع خیانت زناشویی به صورت همزمان باشد وجود ندارد.

مورد خیانت واقع شدن حس تلخی است که ممکن است فرد را نسبت به همه چیز بی اعتماد و پریشان حال کند در نهایت افسرده و بی انگیزه شود.

همسر خیانت کار نیز ممکن است رابطه فعلی خود را از دست بدهد و به حس گناه و سردرگمی دچار شود. وقتی احساس افسردگی هر دو زوجین بهبود نیافت برای درمان لازم است به روان درمانگر ارجاع شوند. ( گلاس ـ رایت ـ ۱۹۹۷ ـ صفحه ۴۸۱)

افرادی که به چندین علائم افسردگی مبتلا هستند و تحت درمان دارویی قرار گرفته اند ثابت کرده اند که هیچ دارویی مانند داروهای ضد افسردگی برآن ها موثر نیست ( اوهشون ـ مارکوس ـ دروس و همکاران ۲۰۰۲)

درمان داروئی باعث می شود علائم افسردگی کاهش پیدا کند تا زوجین بتوانند به راحتی به جلسات زوج درمانی خود بپردازند البته تجویز این داروها باید به خوبی و ماهرانه انجام شود زیرا داروهای افسردگی نیز مانند سایر داروها عوارض خاص خود را دارند. به عنوان مثال سرکوب کردن و کاهش میل جنسی یکی از عوارض داروهای ضد افسردگی است.

توصیه هایی برای تحقیقات آینده

پژوهش های تجربی درباره خیانت های زناشویی محدود است. ( بلو و هارتنت ـ ۲۰۰۵ ) خیانت زناشویی فقط یک مشکل نیست بلکه مسئله ای است که باید تحت درمان و مراقبت های خاص قرار بگیرد. ( آتکینز ـ الدیریج ـ بوکام ـ کریستنسن ـ ۲۰۰۵ )

چند پاسخ برای پژوهش های وجود دارد که روند درمان کسانی که هم به افسردگی مبتلا بودند و هم مورد خیانت واقع شده اند را سرعت می بخشد.

ما به یک تحقیق گسترده از لحاظ کیفیت و فراگیر بودن آن و همچنین تجربی بودن آن برای زوج درمانی احتیاج داریم ( اپستین ـ ۲۰۰۵) علاوه بر آن ما منابعی نیاز داریم که برای این موضوع تمایل به سرمایه گذاری مالی داشته باشند.

البته فاصله ی بین دانش و کار آمدی درمان توامان خیانت و افسردگی زیاد است. استفاده از زوجی که این شرایط را دارند برای مطالعات طولی آسان نخواهد بود.

( بیو و هارتنت ـ۲۰۰۵ـ کوینه و بنازون ـ ۲۰۰۱ ) معتقد هستند مشکل ترین کار استفاده از زوجین آسیب دیده از افسردگی و خیانت برای پژوهش ها درمانی است.

بنازون و کوینه قضیه به کار گیری علائم قبلی افسردگی مقدم بر مشکلات زناشویی را مورد بررسی قرار دادند. در هنگام اداره کردن پژوهش ها درباره ی خیانت زناشویی و افسردگی شخص باید به صورت کاملا روشن علائم افسردگی خود پیش از وقوع خیانت را بازگو کند.

درک رابطه زناشویی ( در صورت وجود) برای افرادی که تمایل دارند وارد رابطه ای به غیر از رابطه خود شوند بسیار مهم است. طبق این نظریه افسردگی می تواند یک پیش آهنگ مهم برای مثال هشدار یک رابطه زناشویی داخل چارچوب باشد.

زنان و مردان درباره ی مورد خیانت قرار گرفتن تفاوت های بسیاری دارند. زنان در مواجهه با خیانت همسر خود خود را مقصر و عامل خیانت می دانند ولی یک مرد ممکن است از خیانت همسر خود خشمگین شود و خشم خود را بر سر شخص سوم تخلیه کند ( اسپرینگ ـ ۱۹۹۶) پژوهش های عاطی باید حاوی درک همسران از موانع و ناملایمات زناشویی باشد.

در تحقیقات مربوط به خیانت همسر که در آنها روابط جنسی رخ نداده بود خلایی وجود دارد. هیچ اطلاعاتی مبنی بر اینکه خیانت بر روی عواطف همسر بر رابطه زوجین و سلامت روانی فرد خصوصا برای بررسی افسردگی موثر است یا نه موجود نبود.

برای دست پیدا کردن به اصول زوج درمانی برای درمانگر و شخص سوم رابطه، زوج درمانگر باید مکانیسم تغییرات را بررسی و تفسیر کند. ( بیچ ـ ۲۰۰۱)

فواید رضایت زناشویی و کاهش علائم افسردگی در برخی موضوعات حتما باید توسط یک تیم تحقیقاتی ارزیابی شود. با توجه به این که موضوع خانواده درمانی و ازدواج بسیار مهم است همه ی موارد به تشخیص روان درمانی ختم نمی شود. ممکن است زوجین از شرکت در جلسات زوج درمانی برای درمان افسردگی و خیانت، امتناع کنند.

پژوهش ها نشان می دهد روان درمانی می تواند برای درمان افسردگی موثر باشد. این چنین به نظر می رسد که زوج درمانی تاثیر گذار ترین روش برای احیای روابط زوجین و خلاصی از تنش های زندگی متاهلی است. به نظر می آید پژوهش ها بیانگر این مسئله است که روابط علت و معلولی میان عوامل تنش زای زندگی مشترک مانند طلاق و شروع افسردگی وجود داشته بلشد.

همان طور که می دانید افسردگی چهارمین علت ناتوانی در جهان است. ( موری و لوپز ـ ۱۹۹۶ ـ اولفسون ـ مارکوس ـدروس و همکاران ـ ۲۰۰۲) باعث نا امیدی است که پژوهش ها خانواده و زوجین یکی از کم رنگ ترین بحث هایی است که درباره زوج درمانی و خانواده به آن پرداخته شده.

رابطه ای بسیار نزدیک بین عوامل تنش زای زندگی مشترک مثل جدا شدن و طلاق و روابط خارج چارچوب و شروع روند افسردگی وجود دارد.

ارتباط بین نسلی، افسردگی و خیانت زناشویی نیز یکی از مطالعاتی است که برای ما بسیار مهم است. از نظر ما کشمکش بسیاری بین فهم چگونگی انتقال مفاهیم از نسلی به نسل دیگر از طریق یادگیری ژنتیک و یا هر دو وجود دارد.

در واقع بین تشخیص شروع افسردگی و خیانت به همسر و درمان افسردگی برای زوجینی که در زول درمان هستند وجود دارد.

آیا مطالبی که گفته شد به این معنی است که همسر برای درمان افسردگی باید نزد پزشک خانواده برود؟ آیا این به این معنی است که از بین بردن تنش های زناشویی موجب درمان افسردگی خواهد شد؟ البته هیچ شواهد تجربی در پژوهش های حاضر بر روی زوجینی که به علت اضطراب و خیانت ها درمان شده اند و افسردگی پیش یا بعد از آن وجود ندارد.

جمعیت محدودی برای درمان به صورت همزمان افسردگی و زوج درمانی بسیار کمتر از حد حقیقی معرفی شده اند. ( بلو و هارتنت ـ ۲۰۰۵ ـ اولفسون و مارکوس ـ دروس و همکاران ـ ۲۰۰۲ ) پژوهش های بسیار زیادی در این باره برای ثابت کردن این نکته که آیا این موضوع به تبعیض های فرهنگی مربوط است یا نه. این مسئله بیانگر این است که جمعیت بسیار کمی در مضیقه واقع هستند و دسترسی کمتری به خدمات درمان دارند و در نتیجه  اقدامی برای درمان افسردگی خود نمی کنند.

نتیجه گیری

در این مقاله پیش در آمدی بر درمان خیانت و افسردگی  و مسائل مربوط به آن داشتیم. در این حین به رابطه ی روشن بین تبادلات همزمانی این دو پی بردیم.

طبق شواهدی که دریافت کردیم زوج درمانی برای درمان اختلال افسردگی و همچنین خیانت به همسر به صورت جداگانه تاثیر گذار

است. البته شواهد قوی دال بر اینکه خیانت به همسر و افسردگی به صورت همزمان اتفاق می افتد و ما به یک پژوهش کامل برای ارزیابی کارایی درمان این زوجین احتیاج داریم.

منبع : افسردگی و رابطه آن با خیانت همسر

اگر قربانی خیانت هستید یا در گذشته بود، حتما مطالعه کنید

اگر در گذشته به شما خیانت شده است و یا آسیب های خیانت ناشی از آن زندگی شما را دچار مشکل کرده است، شما درگیر ترومای خیانت هستید. اگر چنین است، پس شما در جای درستی هستید! 

آسیب های خیانت چیست؟

ترومای خیانت نتیجه نقض یک دلبستگی عمیق است، جایی که سوء استفاده یا غفلت از فردی صورت گرفته است که برای امنیت و رفاه خود به آن دلبستگی وابسته است.

ترومای خیانت معمولاً در موارد زیر رخ می دهد:

  • کودک آزاری – از جمله آزار جسمی، جنسی و آزار عاطفی (مثلاً دستکاری، گاز دادن، آزار کلامی و غیره )
  • خیانت به شریک زندگی: یک شریک به شما در مورد چیزی مهم در رابطه شما ( پول، اعتیاد جنسی و غیره ) رابطه دارد یا به شما دروغ می گوید.

ترومای خیانت به شدت با سایر انواع تروما متفاوت است، زیرا نه تنها شامل تجربه سوء استفاده، بلکه شامل تجربه خیانت شدن توسط یک رابطه کلیدی، مانند والدین، مراقب، سرپرست، افراد مهم یا افراد دیگری است که به آنها اعتماد دارند. پشتیبانی و ایمنی

از آنجایی که قربانی اغلب برای برآوردن نیازهای فیزیکی، ذهنی و/یا احساسی خود به مرتکب متکی است، اغلب رفتار خود را برای حفظ رابطه تطبیق می دهند.

آنها ممکن است ایجاد کنند:

  • ناهماهنگی شناختی (توانایی نگه داشتن دو فکر متضاد به طور همزمان)
  • به حداقل رساندن (کم کردن شدت یک رویداد)، یا
  • کوری خیانت (عدم دیدن خیانت با وجود شواهد بسیار زیاد).

این شکل از نابینایی روانشناختی یک راهبرد مقابله ای است که از امنیت روانی و عاطفی فرد محافظت می کند و مانع از رویارویی آن چیزی می شود که خیلی دردناک یا ترسناک است. 

به عنوان مثال، کودک ممکن است خود را به خاطر رفتار بد والدینش سرزنش کند یا توضیحی ارائه دهد که به او کمک کند احساس بهتری نسبت به آنچه اتفاق می افتد داشته باشد. 

این می‌تواند توضیح دهد که چرا بسیاری از قربانیان ترجیح می‌دهند در کنار متجاوزان خود بمانند، و تأثیر سوء استفاده را پس از وقوع آن به حداقل می‌رسانند، یا اینکه چرا کودکانی که مخفیانه مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند، به نظر می‌رسد که رابطه‌ای محبت آمیز با مراقب بدرفتار خود دارند.

نشانه های ترومای خیانت

علائم و نشانه های ترومای خیانت متفاوت است، اما به طور کلی شامل علائم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) است، مانند: 

  • افکار و تصاویر مزاحم
  • کابوس یا فلاش بک 
  • رفتارهای اجتنابی 
  • هوشیاری بیش از حد (به طور مداوم محیط شما را برای تهدیدات احتمالی اسکن می کند)
  • تحریک پذیری یا طغیان عصبانیت
  • بیخوابی 
  • ترس 
  • کناره گیری اجتماعی   
  • احساس بی حسی عاطفی
  • علائم فیزیکی سردرد تنشی، میگرن و خستگی

ترومای خیانت از این نظر منحصر به فرد است که شامل احساسات شدید شرم است که با عمل مورد آزار یا تجاوز قرار گرفتن همراه است. 

بنابراین اگر آسیب خیانت را تجربه کرده اید ممکن است از موارد زیر رنج ببرید: 

  • شرم، گناه و سرزنش خود 
  • افسردگی 
  • عزت نفس و عزت نفس پایین 
  • باورهای منفی درباره خود و دیگران، مانند «من بی لیاقتم»، «همه ناصادق هستند» یا « به هیچ کس نمی توان اعتماد کرد»
  • نوسانات خلقی غیرمنتظره
  • مشکل در تنظیم احساسات 

همچنین ممکن است نسبت به کسی که می‌توانید به آن‌ها وابسته باشید، بی‌اعتماد و هوشیار باشید. این اغلب منجر به: 

  • ناتوانی در اعتماد کردن 
  • مشکل در حفظ روابط یا اجازه دادن به دیگران برای نزدیک شدن به شما 
  • مشکلات صمیمیت
  • مشکل در باور به توانایی های تصمیم گیری خود

افرادی که ترومای خیانت را تجربه کرده اند نیز ممکن است کناره گیری اجتماعی و اضطراب را تجربه کنند. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اضطراب اجتماعی و چگونگی غلبه بر آن به وبلاگ ما مراجعه کنید → اینجا

علاوه بر این، ممکن است راهبردهایی برای مقابله با آسیب خیانت ایجاد کرده باشید که عبارتند از:

  • گسستگی در مواقعی که احساس می‌کنید به‌ویژه تحریک‌شده/ناامن هستید
  • احساس قطع ارتباط با احساسات ممکن است باعث شود برخی افراد در طول یک فلاش بک خاموش شوند
  • مشکلات حافظه (به عنوان مثال، خاطرات تحریف شده، خاطرات نادرست) 
  • استراتژی های مقابله ای منفی مانند پرخوری، سوء مصرف مواد و غیره. 

بهبودی از آسیب های خیانت

اگرچه ضربه ناشی از خیانت می تواند دردناک باشد و زندگی را تغییر دهد، ابزارها و استراتژی های زیادی وجود دارد که می تواند به شما کمک کند تا زندگی خود را بهبود بخشید و دوباره به دست آورید.  

استراتژی 1: به جای اجتناب، تصدیق کنید

پذیرش اینکه به شما خیانت شده اولین قدم برای غلبه بر آسیب خیانت است. افرادی که کوری ناشی از خیانت را تجربه می‌کنند ، معمولاً آسیب‌های روحی خود را نمی‌بینند، زیرا اعتراف به آنچه اتفاق افتاده بسیار طاقت‌فرسا و دردناک است.

به منظور کنار آمدن با این احساسات، بسیاری از افراد با به حداقل رساندن موقعیت، وانمود کردن به اینکه هرگز اتفاق نیفتاده است، یا به طور کامل از زندگی خارج می شوند (مثلاً افسردگی، سوء مصرف مواد و غیره ) وارد حالت اجتناب می شوند، اما به سختی اعتراف به حقیقت ممکن است این باشد که اجتناب یا انکار آن تنها باعث افزایش استرس و اضطراب شما می شود. 

تصدیق آسیب خیانت به شما این قدرت را می دهد که در روند بهبودی خود فعال باشید. ممکن است بتوانید از آسیب های ناشی از خیانت به عنوان فرصتی برای رشد شخصی استفاده کنید و در صورت لزوم اقدامات ایمنی را برای جلوگیری از آسیب های بعدی اجرا کنید. 

هنگامی که بتوانید آنچه را که اتفاق افتاده است تصدیق کنید، می توانید روی یافتن راهبردهای مقابله ای سالم برای حمایت از خود در حین کار در روند بهبود کار کنید.

استراتژی 2: محرک های تروما خیانت را درک کنید

محرک ها صداها، مناظر، بوها، احساساتی هستند که شما را به یاد رویداد آسیب زا می اندازند. محرک های تروما خیانت بسته به سابقه منحصر به فرد شما می تواند اشکال مختلفی داشته باشد. 

هنگامی که موقعیت اولیه خیانت به شما یادآوری می شود: آنچه گفته شده و انجام شده است، احساس شما و غیره می تواند باعث آسیب خیانت شود. برخی از یادآورهای متداول تروما ممکن است شامل افراد درگیر، مکان‌ها یا زمان‌های خاصی از سال و دیدن شخصی باشد که شما را به یاد فرد مجرم می‌اندازد.

مردم اغلب به یادآوری خیانت تا حدودی ناخودآگاه یا بدون آگاهی واکنش نشان می دهند. ممکن است ناگهان احساس عصبانیت، حالت تدافعی یا مضطرب کنید بدون اینکه دلیل آن را کاملاً بدانید. 

در هر صورت، دانستن این که چه عواملی باعث آسیب خیانت می شود می تواند به شما کمک کند تا احساسات خود را به طور مؤثرتری مدیریت کنید. 

استراتژی 3: پذیرش و نامگذاری احساسات خود را تمرین کنید

وقتی کلمه “خیانت” را می شنویم می تواند احساسات منفی زیادی ایجاد کند (مثلاً ممکن است احساس شرمندگی، عصبانیت، اندوه یا بیماری داشته باشید) . هنگامی که افراد این احساسات شدید را از رویدادهای آسیب زا تجربه می کنند، معمولا سعی می کنند به هر طریق ممکن آنها را از بین ببرند.

پذیرش احساسات ناخوشایند بخش مهمی از برخورد با آسیب های ناشی از خیانت است. سعی کنید با احساسات خود روبرو شوید و به محض ظهور آنها را بپذیرید. این به این معنی است که احساسات خود را بدون قضاوت یا سرزنش (مثلاً آسیب دیده، عصبانی، ترسیده) نام ببرید. 

اگرچه در ابتدا می تواند دردناک باشد، اما یادگیری نحوه پذیرش احساسات دشوار، مانند احساسات مربوط به خیانت، به شما این امکان را می دهد که از طریق آنها حرکت کنید و کنترل زندگی خود را دوباره به دست آورید. 

پذیرش به این معنا نیست که شما احساسات خود را دوست دارید یا موقعیت را تأیید می کنید. بلکه به معنای اذعان به این است که احساسات دشوار به عنوان بخشی از روند درمان می آیند و می روند.

نام بردن از احساسات می تواند به درک و تحمل بیشتر آنها کمک کند. همچنین به شما کمک می کند تا احساسات خود را کنترل کنید تا اینکه آنها شما را کنترل کنند. 

برخی از احساسات ممکن است بیش از حد طاقت فرسا به نظر برسند که نتوان آنها را تصدیق کرد. اگر اینطور است، به جای تلاش برای درک آنچه که احساس می کنید، سعی کنید راه خود را “احساس” کنید. استفاده از بدن خود به عنوان راهنما می تواند به شما در انجام این کار کمک کند. 

ممکن است متوجه شوید که نام بردن از احساسات فیزیکی که تجربه می کنید در حال حاضر کافی است (به عنوان مثال، “قلب من احساس می کند در حال تپیدن است”، “من در نفس کشیدن مشکل دارم”). 

این منبع عالی در مورد کلمات احساس و احساس بدن را در اینجا بررسی کنید

استراتژی 4: از بدن خود مراقبت کنید

مراقبت از بدن شامل همه چیز است، از خوب غذا خوردن گرفته تا وقت گذاشتن برای مراقبت از خود. اگرچه ممکن است به نظر غیرمرتبط به نظر برسند، بدن و ذهن به طور پیچیده ای به هم مرتبط هستند. هنگامی که به طور مداوم نیازهای بدن خود را به غذا، آب و استراحت برآورده می‌کنید، با ساختن پایه‌ای قوی برای سلامت روانی و رفاه، از ذهن خود نیز مراقبت می‌کنید.

می توانید با خوب غذا خوردن و خواب کافی شروع کنید. تغذیه مناسب در تمام طول زندگی شما – نه فقط در زمان استرس – ضروری است و با بهبود سلامت روان مرتبط است. مقدار زیادی آب بنوشید و غذاهای سالم حاوی ویتامین ها و مواد معدنی (مانند میوه ها و سبزیجات) بخورید.

سعی کنید یک روال منظم داشته باشید تا بدانید از روز به روز چه انتظاری دارید. این قابلیت پیش بینی به شما کمک می کند تا به سمت بهبودی نزدیک شوید. 

همچنین ممکن است برای شما مفید باشد که هر روز زمانی را برای استراحت و شارژ مجدد خود اختصاص دهید. به عنوان مثال، به جای تماشای تلویزیون، یک کتاب خوب بخوانید، در بیرون از خانه قدم بزنید، یا کاری خوب برای شخص دیگری انجام دهید.

ورزش نیز یکی از بهترین راه ها برای مراقبت از بدن شماست. وقتی به طور منظم ورزش می کنید، اندورفین ترشح می کنید که به طور طبیعی خلق و خوی شما را تقویت می کند. همچنین یک راه عالی برای خلاص شدن از شر احساسات فروخورده است. 

همانطور که زمان و تلاش لازم را برای برآوردن نیازهای بدن خود صرف می کنید، به خود می گویید که فردی ارزشمند هستید که ارزش مراقبت از او را دارید!

استراتژی 5: ابزارهای خودمراقبتی را توسعه دهید

بهترین خودمراقبتی، نوعی است که وقتی تحریک می‌شوید یا میل به انجام رفتارهای مخرب دارید، درست انجام می‌دهید. وقتی مکانیسم‌های مقابله‌ای نداریم، احساسات ما می‌توانند ما را کنترل کنند، به‌جای اینکه بتوانیم از طریق آنها به طور سازنده کار کنیم. 

بسیاری از مردم دریافت لیستی از مهارت های مقابله ای که می توانند در هنگام احساس هیجان شدید به آنها مراجعه کنند مفید بوده است. این ابزارها مهارت‌های بقا در بحران نامیده می‌شوند و باید به گذر از احساسات دشواری که بدون ایجاد آسیب یا بدتر کردن وضعیت ایجاد می‌شوند کمک کنند.

  1. یک مکان امن ایجاد کنید – یک مکان امن جایی است که احساس آرامش و راحتی داشته باشد، جایی که می توانید در هنگام سخت شدن شرایط به ذهن خود بروید. خوب است چندین مکان داشته باشید که به عنوان مکان امن شما عمل می کنند – یک ساحل، یک کوه، یک چمنزار. هرچه از حواس بیشتری برای توصیف مکان امن خود استفاده کنید، بهتر است.
  1. تمرین ذهن آگاهی را توسعه دهید- ذهن آگاهی توانایی حضور کامل در هر لحظه، بدون قضاوت یا انتقاد است. وقتی حواس تان باشد، به جای اینکه در افکار خود در مورد آنچه اتفاق افتاده یا هنوز اتفاق نیفتاده است، فاصله بگیرید یا درگیر افکار خود شوید، از همه چیز در اطراف خود آگاه هستید. ذهن آگاهی می تواند به شما کمک کند زمانی که احساسات منفی بر شما غلبه می کنند خود را متمرکز کنید تا بهترین ها را از شما دریافت نکنند  .

ضبط‌های ذهن آگاهی هدایت‌شده ما را در اینجا ببینید

  1. شفقت به خود و پذیرش خود را تمرین کنید – شفقت با خود به معنای مهربانی با خود است، زمانی که شکست خورده اید، توسط دیگران صدمه دیده اید یا با بدرفتاری مواجه شده اید، یا با شرایط سخت یا شکست مواجه شده اید. می تواند به همین سادگی باشد که هر روز چند دقیقه وقت بگذارید تا خود را برای زنده ماندن در موقعیت های سختی که با آن روبرو هستید تشویق کنید. شفقت به خود توانایی شما را برای مقابله موثر، مدیریت افکار و احساسات منفی درباره خود و افزایش انگیزه شخصی شما افزایش می دهد.
  1. نفس های عمیق بکشید: وقتی احساس استرس می کنید، تنفس شما کوتاه تر و سطحی تر می شود که در واقع احساس وحشت یا استرس را تشدید می کند. دم و بازدم آهسته از دیافراگم، سیستم عصبی شما را به حالت آرام‌تری باز می‌گرداند و می‌تواند به شما کمک کند در مواقعی که ناراحت یا گیج هستید آرام شوید.

استراتژی 6: داستان خود را به اشتراک بگذارید

صحبت کردن در مورد تجربیات خود با افرادی که درک می کنند و حمایت می کنند می تواند به شما کمک کند افکار و احساسات خود را در یک محیط امن پردازش کنید. این ممکن است یکی از اعضای خانواده، یک دوست، یک درمانگر یا گروه پشتیبانی با اعضایی باشد که قابل اعتماد و همدل هستند. 

خانواده و دوستان: روابط سالم به شما احساس ارتباط و تعلق می دهد و به شما این فرصت را می دهد که در دنیا احساس تنهایی نکنید. از آنجایی که زمانی که تحت فشار هستیم، کمتر توانایی مقابله با آن را داریم، به حمایت دیگران نیاز داریم تا در الگوهای منفی تفکر یا رفتاری که فقط به تشدید مبارزات ما   کمک می کند گیر نکنیم.

ممکن است بعد از یک خیانت در مورد اعتماد مجدد به دیگران تردید داشته باشید، اما مهم است که اعتماد را به کسانی که آن را به دست آورده‌اند و با اعمال و گفتار خود نشان می‌دهند که به سلامت شما اهمیت می‌دهند، تمرین کنید. 

روزنامه نگاری: گاهی اوقات وقتی داستان خود را به جای صحبت کردن به صورت نوشتاری می گویید، پیدا کردن کلمات آسان تر است. روزنامه نگاری در مورد آنچه که تجربه می کنید می تواند اولین قدم بسیار مفید و یک اقدام مداوم مراقبت از خود در درک افکار و احساسات شما باشد. همچنین می‌توانید درباره استراتژی‌های مقابله‌ای که استفاده کرده‌اید یا می‌خواهید تمرین کنید، مجله بنویسید.

گروه های پشتیبانی: فقط گوش دادن به داستان های دیگران می تواند فوق العاده مفید باشد . نشستن در جلسات AA یا گروه‌های حمایتی می‌تواند به شما کمک کند تا در آنچه پشت سر گذاشته‌اید کمتر احساس تنهایی کنید. وقتی به داستان‌های دیگران گوش می‌دهید، می‌توانید از تجربیات آنها درس بگیرید و ببینید که چگونه توانسته‌اند کنار بیایند و درمان کنند. این می تواند به شما انگیزه دهد تا اقدامات لازم برای بهبودی خود را بردارید، حتی زمانی که ممکن است گاهی اوقات سخت یا بسیار چالش برانگیز به نظر برسد. 

درمان: درمان به طور خاص مکانی امن است، جایی که بتوانید در مورد عمیق ترین افکار و احساسات خود بدون قضاوت یا انتقاد صحبت کنید. درمانگر شما آنجاست تا با قلبی باز گوش دهد، به شما کمک کند مهارت‌های مقابله‌ای را بسازید، راه‌های جدیدی برای درک آنچه اتفاق افتاده ( و آنچه اکنون در حال رخ دادن است ) بیابید و به روشی سالم به جلو حرکت کنید. 

اگر می‌خواهید درباره غلبه بر تروما اطلاعات بیشتری کسب کنید، این ویدیوی عالی را در اینجا ببینید

فقط عمل دریافت همدلی و اعتبار می تواند تفاوت بزرگی در بهبودی شما ایجاد کند. واقعی و خام بودن با داستان شما می تواند ترسناک باشد، اما همچنین فوق العاده رهایی بخش است!

آیا پس‌ از خیانت همسر می‌توان به او اعتماد کرد؟

متأسفانه در جامعه امروزی، خیانت در موضوعات مختلف پیش می‌آید و موجب از بین رفتن اعتماد میان زوجین می‌شود البته برخی زوجین تمایل دارند پس از طلاق نیز رابطه را به‌ همین شکل حفظ کنند اما نمی‌دانند که ترمیم اعتماد پس از خیانت چگونه است.

نشانه‌های خیانت

خیانت تنها درباره مسائل جنسی رخ نمی‌دهد و ممکن است شامل موضوعات دیگری نیز باشد، مثلاً وقتی شما رازها و حقیقت‌های مهم و حائز اهمیت زندگی خود را از دید همسرتان پنهان می‌کنید و یا رفتاری دارید کمی اعتماد میان شما را خدشه‌دار می‌کند نیز نوعی خیانت محسوب می‌شود کسی که به همسر خود خیانت کرده باید تمام تلاش خود را برای بهبود روابط عاطفی‌شان بکند و لازمه این قضیه داشتن اعتقاد داشتن صداقت و حسن‌ نیت است. 

وقتی شخص خیانت را تجربه می‌کند به‌ طور طبیعی سخت می‌تواند به همسر خود اعتماد کند و ممکن است دائماً تجربه تلخ گذشته را با خود مرور کند وقتی حسن‌ نیت شما به او ثابت شود و به همسر خود نشان دهید واقعاً آدم بهتری شده‌اید فرایند اعتماد کردن خیلی راحت‌تر خواهد شد. 

علت بروز خیانت

خیانت معمولاً به دلایل مختلفی بروز می‌دهد اما به هر دلیلی باشد توجیه اخلاقی ندارد از دست دادن موقعیت اجتماعی، اعتیاد به الکل و مواد مخدر و یا حتی نازایی می‌تواند جرقه خیانت را به وجود بیاورد. اگر در زندگی زناشویی خود مشکلی دارید توصیه می‌کنیم حتما به مشاور خانواده مراجعه کنید و قدمی برای حل مشکل خود بردارید. 

راهکارهای عملی جلب اعتماد همسر بعد از خیانت

این‌طور مثال می‌زنیم که شما به همسر خود به هر دلیلی خیانت کرده‌اید اما در حال حاضر از کار خود به ‌شدت پشیمان هستید و از او می‌خواهید شما را ببخشد، اما همسر شما نمی‌تواند به‌راحتی گذشته را فراموش کنند و می‌ترسد دوباره به او خیانت کنید. وظیفه شما در این‌جا این است که تمام انرژی خود را صرف کنید تا دوباره اعتماد او را به دست بیاورید. در ادامه راهکارهایی دراین‌باره به شما پیشنهاد می‌دهیم که با استفاده از آن‌ها بتوانید اعتماد همسر خود را جلب کنید.

مراجعه به روان‌شناس در این زمینه به شما کمک شایانی خواهد کرد 

در گفتار و به‌ خصوص رفتار خود صادق باشید

در این‌مورد لازم است همسرتان را در جریان هر کاری که انجام می‌دهید بگذارید. نباید گلچینی از کارهایتان را به همسرتان اطلاع دهید، چون ممکن است همسر شما در جریان کارهای پنهانی شما قرار بگیرد و جلب اعتماد غیرممکن شود. وقتی وسوسه می‌شوی رفتار مشکوکی را انجام دهید با یک روان‌شناس و مشاور مشورت کنید تا به وسیله راهکارهای تجویزشده این افکار را از ذهن خود دور کنید و به زندگی طبیعی خود باز گردید. اگر از این افکار پیشگیری نکنید ممکن است دوباره در دام خیانت گرفتار شوید.

باید در همه ابعاد زندگی خود شفافیت و صداقت داشته باشید، چون شرایط متفاوتی دارید و لازم است همسر خود را درک کنید و به او حق دهید تا بتواند به‌ راحتی به شما اعتماد کند.

نگفتن حقیقت نام دیگر دروغ‌گویی است

صداقت داشتم فقط به این معنی نیست که حقیقت را بگویید بلکه به این معنا نیز هست که علاوه‌ بر گفتن حقیقت چیزی را نیز از همسرتان پنهان نکنید و او را در جریان جزئیات زندگی خود قرار دهید. گلچین کردن مطالب نیز می‌تواند نوعی خیانت محسوب شود چون ممکن است همسر شما بعداً موضوعات پنهان‌شده را بفهمد و سخت بتواند به شما اعتماد کند. 

نباید همسر خود را نادیده بگیرید

فقط صادق بودن برای جلب اعتماد همسر کافی نیست و لازم است در این مسیر به همسرتان به‌ اندازه کافی توجه کنید چراکه در این موقعیت حساس، بسیار ناراحت است و به توجه شما بیش‌ از هر زمان دیگه‌ ای احتیاج دارد یکی دیگر از راه‌های جلب اعتماد همسر توجه به او در همه مواقع است پس سعی کنید او را نادیده نگیرید سعی کنید علاقه خود را به همسرتان ابراز کنید زیرا هر فردی احتیاج دارد علاقه زبانی همسر خود را نیز بشنود. 

نباید خودتان را نادیده بگیرید

علاوه‌ بر همسرتان لازم است به خودتان هم توجه داشته باشید و درصدد رفع نیازهای خود برآیید، وقتی نسبت ب رفع نیازهای خود تلاش می‌کنید برای رفع نیازهای همسر خود نیز اعتمادبه‌نفس و انگیزه پیدا می‌کنید همسر شما نیز از حس مسئولیت‌پذیری شما خوشحال می‌شود. 

صبور باشید| روانشناسی بعد از خیانت

برای برطرف کردن عوارض خیانت حتما باید صبور و بردبار باشید چون ممکن است این فرایند ماه‌ها طول بکشد. بسیاری از همسرهای خیانت‌کار، توقع دارند پس‌ از ابراز پشیمانی سریعاً توسط همسر خود بخشیده شوند و به زندگی عادی برگردند، در صورتی‌ که این پروسه زمان بسیار زیادی را می‌طلبد. 

در کل شفاف‌سازی یکی از مهم‌ترین اصول ترمیم رابطه پس‌ از خیانت است، شخصی که خیانت می‌کند باید در همه زمینه‌ها شفاف و صادق باشد.

علائم پشیمانی پس‌از خیانت

در این قسمت این سوال پیش می‌آید که از کجا باید متوجه پشیمانی همسر خود از خیانت شویم. به‌ طور کلی فردی که از عمل خیانت خود پشیمان می‌شود رابطه‌اش را با نفر سوم رابطه به کل قطع می‌کند و این قضیه را به‌ صورت شفاف اعلام می‌کند. کسی که از کرده خود پشیمان است تمام تلاش خود را می‌کنند تا اعتماد شماره دوباره جلب کند و با شما صادق باشد و سعی می‌کند همیشه شما را خوشحال و راضی نگه دارد و خود را مسئول برطرف کردن نیازهای شما می‌داند. اگر از پشیمانی همسر خود نسبت ب خیانت اطمینان کافی ندارید بهتر است از یک زوج درمانگر کمک بگیرید.

چهار روش برای این‌ که بفهمید پس‌ از خیانت می‌توانید دوباره اعتماد کنید یا خیر. 

بازسازی رابطه بعد از خیانت

بیایید روراست باشیم

در این‌ بین هیچ ضمانتی وجود ندارد.

یعنی ضمانتی وجود ندارد که همسر شما دوباره به شما خیانت کند و در مقابل ضمانتی هم وجود ندارد که به شما خیانت نکند و هم چنین ضمانتی وجود ندارد که صددرصد با هم بمانید و ضمانتی نیست که از هم جدا شوید، همه این مسائل به خودتان بستگی دارد به شما دونفر پس پیش‌بینی غیرممکن است. 

مثلاً وقتی عاشق همسر خود شدید و زندگی عاشقانه خود را آغاز کردید، هیچ‌وقت فکرش هم نمی‌کردید که بخواهید به عشق و صداقت شما خیانت شود و یا دست‌کم احتمال کمی می‌دادید 

اما او به من خیانت کرد

در هر صورت این اتفاق افتاده اگر قصد دارید دوباره رابطه‌تان را بسازید و اعتماد میانتان را از نو بسازید بهتر است یکدیگر را درک کنید. ممکن است دوباره این فکر به ذهن شما بیاید که نکند دوباره به من خیانت کند، نکند دوباره به من دروغ بگوید.

در این راه کمی گیج خواهید شد

تمایل ندارید دیگر دروغ بشنوید و دوباره از خیانت زخم بخورید اما می‌دانید که باید در این راه محتاطانه عمل کنید، این احتیاط کردن امکان دارد که شما را از رفتن به سوی بازسازی و التیام رابطه و نجات رابطه‌تان بازدارد انگار درحالی‌که یک قدم‌ رو به جلو برمی‌داری چند قدم به عقب پس روی می‌کنید، اما متأسفانه راه قطعی و قابل‌ اعتمادی وجود ندارد که بفهمید همسرتان واقعاً به شما راست می‌گوید یا دوباره قصد خیانت دارد. 

راه قطعی وجود ندارد

باید در این مسیر کاملاً آگاه و هوشیار باشید و احتیاط‌های بی‌جایی که موجب عقب ماندن شما می‌شود را رها کنید، ارزیابی و تحلیل نشانه‌های همسرتان به شما کمک می‌کند تا بهترین تصمیمات را اتخاذ کنید.

اگر تمایل دارید متوجه شوید می‌توانید دوباره اعتماد کنید یا نه این چهار نشانه را به یاد داشته باشید

راه گفت‌وگو بین شما باز است

شما می‌توانید به‌ راحتی بفهمید که راه گفتگو بین همسرتان و شما باز است یا بسته، گاهی اوقات تا شروع به صحبت می‌کنید تنها با یکدیگر مخالفت و لجبازی می‌کنید، در این‌ چنین موقعیت‌هایی می‌گوییم راه گفت‌وگو بین شما بسته است، اما هنگامی‌که زن و مرد در کنجی پر آرامش با همدیگر شروع به گپ و گفت می‌کنند و برای صحبت‌های همدیگر سراپا گوش هستند مشخص می‌شود راه ارتباطی میان این زوج باز است و پنهان‌کاری و فریبی در کار نیست. 

دلجویی بعد از خیانت: شفافیت و صداقت بین شما حکم‌ فرماست

شفافیت یعنی فرد خیانت‌کار خود، اطلاعات و وسایل مربوط به خود را کاملاً در اختیار همسر قرار می‌دهد تا موضع پنهانی بین آن‌ها وجود نداشته باشد. البته خود فرد خیانت‌کار باید موافق این کار باشد و اگر این شفافیت با زور و اجبار صورت گیرد موجب دوری بیش‌ از پیش آن‌ها می‌شود. اگر همسر خیانت‌کار شما موافق این شفافیت نیز از او بخواهید دلیل قانع‌کننده برای این امتناع بیاورد شاید با صحبت در این مسئله مشکل هم حل شود. 

این‌طور به‌ نظر می‌رسد که هر دوی شما در یک تیم هستید

فهمیدن این مسئله که شما و همسرتان در یک تیم هستید یا در دو تیم مستقل بسیار ساده است این مسئله هم تقریباً شبیه راه گفتگوی بسته و باز است اگر هر دوی شما در یک تیم باشید برای ایده و نظرات همدیگر ارزش قائل می‌شوید و به‌ راحتی از کنار آن‌ها گذر نمی‌کنید سعی می‌کنید از همدیگر چیزهای جدید یاد بگیرید و هر کدام خود را نسبت‌ به دیگری برتر نمی‌دانید نسبت ب تفاوت‌های نظر همدیگر احترام می‌گذارید و نظر خود را بر دیگری تحمیل نمی‌کنید اگر در دو تیم مجزا باشید برعکس همه اتفاقاتی که در بالا ذکر شد در رابطه شما می‌افتد 

نشانه‌های پیشرفت در زندگی شما کاملاً مشهود است

باز بودن گفتگو وجود شفافیت و یار هم بودند در یک تیم همگی از نشانه‌های پیشرفت در رابطه‌ی شما است اما ممکن است زوجین متوجه این تغییرات و پیشرفت‌ها نشوند اگر دوست دارید ببینید می‌توانید دوباره به همسرتان خیانت کنید یا نه باید مطمئن شوید در حال در حال زندگی می‌کنید یا در گذشته البته انکار حس خیانت همسرتان کار درست نیست اما نشخوار فکری افکار گذشته نیز به شما کمک نخواهد کرد

اگر حس می‌کنید در گذشته غرق‌شده یک‌نفس عمیق بکشید و با خود منطقی صحبت کنید از خودتان بپرسید آیا هم‌ زدن اتفاقات ناگوار گذشته دردی از شما دوا می‌کند؟

وقتی دائماً به فکر زمان حال باشید در نتیجه تغییرات مثبت رابطه‌تان را می‌بینید و نسبت به ادامه این تغییر خوشحال و با انگیزه‌ تر می‌شوید البته خیانت می‌تواند اعتماد را از بین ببرد شما باید نشانه‌ها را به یاد بسپارید و این‌ها فقط چند نمونه بودن و تنوع زیادی دارند با استفاده از این نشان‌ها می‌فهمید که می‌توانید دوباره به همسر خود اعتماد کنید یا خیر.

راه‌های جلب اعتماد همسر بعد از خیانت به‌ صورت عملی

پس‌ از این‌ که بیست و شش سال قبل هر دو به‌ هم خیانت کردیم با همدیگر عهد بستیم، دیگر نفر سومی را وارد رابطه عاشقانه خود نکنیم. البته متأسفانه همسرم نزدیک دو سال است که با زنی از دوران دبیرستان، رابطه به‌ ظاهر دوستانه برقرار کرده‌ است. این‌ها حرف‌های خانمی بود که از روان‌شناس خود می‌پرسد پس‌ از فهمیدن این رابطه دوستانه می‌تواند به همسرش اعتماد کند یا خیر. ادامه ماجرا و پاسخ روان‌شناس را در ادامه با هم دنبال خواهیم کرد. 

روان‌شناس عزیز

بیست و شش سال پیش من و شوهرم در زندگی خود که البته الان پنجاه سال قدمت دارد مرتکب اشتباه احمقانه‌ای شدیم که هر دوی ما را به همدیگر بد بین ساخت اما دراین ‌بین هر دوی ما از عشق بینمان مطمئن بودیم پس به مشاور مراجعه کردیم تا از مشاوره خانواده بیاموزیم چطور باید با هم صادق باشیم و به همدیگر اطمینان داشته ‌باشیم آن زمان به یکدیگر قول دادیم هیچ غریبه‌ای را به حریم زندگی‌مان راه ندهیم من کاملاً صادقانه به تعهدم وفادار ماندم اما حقیقت تلخی را متوجه شدم.

 حدود دو سال است که متوجه شدم شوهرم با یک خانم مجرد به‌ صورت تلفنی رابطه برقرار می‌کند که دوست دوران دبیرستانش نیز بوده. همسرم ادعا می‌کند تا به‌ حال رابطه جنسی بین آن‌ها اتفاق نیفتاده اما شوهرم چند باری به خانه او رفته. شوهرم به‌ خوبی می‌داند من نسبت به این رابطه و این زن حس خوبی ندارم چون کاملاً علنی به شوهر من ابراز علاقه کرده، اما همسرم این‌ موضوع را از من مخفی کرد چون فکر می‌کرد اگر به من مستقیماً درباره این رابطه بگوید، با پرخاشگری من مواجه می‌شود.

با وجود این، او درباره قدمت رابطه‌شان هم به من دروغ گفت و اول ادعا کرد تنها شش ماه است که با هم در ارتباط هستند، اما وقتی گفتم قرار است گوشی موبایلش را چک کنم اعتراف کرد که بیش‌ از دو سال است که با همدیگر رابطه دارند و می‌گوید تا به‌ حال برای صرف غذا با هم بیرون نرفته اند اما یک‌ بار او به منزلش ناهار برده‌ است. 

راستش اصلا نمی‌توانم این موقعیت را به‌ خوبی تجزیه و تحلیل کنم!

 همسرم ادعا می‌کند عاشق من است اما من در این بین یک تناقض و خلأ احساس می‌کنم، با وجود این‌ که او بیست و شش سال پیش به من خیانت کرده اعتماد دوباره به او برایم کمی سخت است. من صادقانه در این بیست و شش سال خیانتی به او نکردم اما او ظاهراً به عهد خود پای‌ بند نبوده.

و اما پاسخ روان‌شناس را با هم می‌خوانیم

لیندای عزیز

بعد از مدت زیادی تلاش کردی تا امنیت و اعتماد را به زندگی مشترکتان برگردانی و الان می‌فهمم تجربه‌ خیانت می‌تواند تا چه اندازه برایت دردناک باشد. برای اینکه موقعیت خیانت فعلی و قبلی را تحلیل کنیم، بهتر است این دو موقعیت را از هم جدا کنیم ما الان باید متوجه شویم که در حال حاضر بین همسر شما و این خانم چه احساسی وجود دارد قبل‌ از آن باید به موضوع اعتماد می‌پردازیم.

دلجویی بعد از خیانت: تحلیل روان‌شناسانه

این‌طور به‌ نظر می‌رسد که پس‌ از خیانت‌های رخداد بیست و شش سال پیش شما شما با یکدیگر عهد بستید غریبه‌ای را وارد رابطه‌ی دونفره تان نکنید و در واقع با جلوگیری از ورود کسی، سعی کردید یک مرز ایمن دور رابطه‌تان در نظر بگیرید، اما رابطه سالم به این‌ موضوع ربطی ندارد که بین غریبه و همسر من چه خواهد گذشت.

دوام رابطه به این علت است که بین دو نفر رابطه عاشقانه و با تعهد شکل‌گرفته یا خیر. 

ایجاد کردن شرایط ماندن در رابطه بسیار سخت‌تر از دور نگه‌داشتن غریبه‌ها از رابطه است. من فکر می‌کنم آن‌ چیزی که بین شما پیش‌آمده کمتر به آن زن مربوط است بین شما دو نفر حرف‌های ناگفته زیادی وجود دارد.

دلایل خیانت

در طول سال‌هایی که حرفه‌ی روان‌شناسی را تجربه می‌کردم شاهد این‌ موضوع بودم که افراد کمی موضوع دقیق پریشان‌ حالی خود را با همسرشان در میان می‌گذارد، اکثر افراد ناراحتی‌های خود را درون ریزی می‌کنند و به شکل افسردگی از وجود آن‌ها بروز پیدا می‌کند گاهی اوقات چنین احساساتی نیز می‌تواند خیانت در رابطه را به وجود بیاورد احساس تحت کنترل بودن ناتوانی در برقراری رابطه احساس دورافتادگی و غیره.

در بعضی موارد نیز خیانت ریشه درونی دارد، مثلاً ترس از صمیمیت، احساس عدم امنیت، احساس ناکارآمدی و غیره غیر ممکن است به یک فقدان و خلأ بزرگ تبدیل شود و فرد تلاش کند این خلأها را با خیانت حل کند. افراد دیگری نیز به خیانت اعتیاد دارند و به‌ راحتی قادر به ترک آن نیستند.

خیانت، واقعیت یا سوءظن

وقتی فردی حس می کند به او خیانت شده، به‌ قدری درگیر اضطراب و تنش می‌شود که توجهش از شریک عاطفی‌اش پراکنده می‌شود و در عین‌ حال به‌ قدری درگیر خشم و احساس حق‌به‌جانب بودن می‌شود که توجهش نسبت به خودش را هم از دست می‌دهد و به جزئیات خیانت می‌پردازد. جزئیاتی مانند این‌ که آیا تا به‌ حال با همدیگر رابطه جنسی برقرار کرده‌اند؟، تا چه اندازه؟ آیا با همدیگر رابطه تلفنی هم داشته‌اند؟ آیا با همدیگر غذا خورده‌اند؟ چه غذای مورد علاقه آن‌ هاست و غیره.

صحبت درباره چنین جزئیاتی بسیار آزاردهنده‌تر از اصل خیانت است.

 قابل‌اعتماد بودن به معنی راست‌گویی است اما این مسئله تا حدود زیادی به توانایی شما در پذیرش راست‌گویی همسرتان هم مرتبط است اگر همسر شما به شما اعتماد نداشته باشد که حقایق را در اختیار شما بگذارد برای شما شرایطی فراهم خواهد شد که اعتماد شما نیز از دست می‌رود و او ممکن است دست به پنهان‌کاری بزند. 

ایا با زنی که خیانت کرده میشود زندگی کرد

وقتی بحث تماس‌های تلفنی همسرتان را پیش کشیدید او اطلاعات زیاد و پراهمیتی را در اختیار شما گذاشت. تا به‌ حال در این‌ مورد حرفی نزده بود زیرا مطمئن نبود شما چه واکنشی نشان خواهید داد. پس درحالی‌که شما به او اعتماد ندارید و نیز به شما اعتماد ندارد و از ظرفیت وجودی شما مطمئن نبود و نمی‌توانست حقیقت را به ‌راحتی در اختیار شما بگذارد. 

همسر شما ممکن است از این تنگنایی که برایش ساخته‌اید خشمگین شده و به سمت غریبه‌ها ترغیب شده باشد. زندگی مشترک باید به‌ گونه‌ای باشد که نه قید و بندی نداشته باشد و نه بیش‌ از حد محدود و خفه‌کننده باشد. ممکن است رابطه همسر شما و آن زن فقط در حد یه دوستی ساده بوده باشد و بیش از حد حساس و نگران شده باشید همسر شما به دلیل مطمئن نبودن از رابطه شما تصمیم گرفت این دوستی را از نظر شما پنهان نگه دارد چون مطمئن بوده و ادامه آن مخالف خواهید. 

پذیرا بودن حقیقت

اگر به صداقت او اجازه ابراز وجود می‌دادید، می‌فهمیدید که رابطه‌ای بین آن‌ها برای همسرتان تا چه حد است شاید کهن‌سالی و امکان مواجهه با مرگ برای او شرایطی ایجاد کرده که ارتباط با افراد قدیمی برایش بیش‌ از پیش اهمیت پیدا کرده، یعنی مثلاً دوست دارد با کسی که قبلاً دوست او بوده ارتباط داشته باشد شاید او تقلا می‌کند تا قدرتی که در حال از دست دادنش حفظ کند. مثلاً می‌ترسد تا به‌ زودی جذابیت و هویت خود را از دست دهد.

 وقتی آن زن همسر شما را تحسین می‌کند موجب می‌شود بیش‌از پیش احساس جذابیت داشته باشد و در نتیجه اعتمادبه‌نفس او را تقویت می‌کند. اینان چیزی است که همسر شما را به سمت آن زن ترغیب کرده. 

شاید او در رابطه با آن زن چیزی را به دست آورده که در زندگی‌اش با شما پیدا نکرده احساساتی مثل: احساس درک شدن، مورد احترام بودن، عزیز بودن و یا حتی دیده شدن. در هر صورت به‌ علت پذیرا نبودن شما ترجیح داد این‌ موضوع را پنهان کند و شما را از جزئیات این رابطه بی‌خبر بگذارد و شما آن را به حساب خیانت بگذارید. لیندای عزیز البته من اصلا قصد ملامت تو را ندارم اما باید  این مسئله را ریشه‌یابی می کردیم. 

کلام آخر

ما به‌ خاطر خودمان دوست‌ داشته می‌شویم و مورد احترام بقیه افراد قرار می‌گیریم. این احساس ما را به دیگران نزدیک خواهد کرد. پاسخ من احتمالاً به شما کمک می‌کند تا بیش‌ از پیش به همسر خود نزدیک شوید، البته به‌ شرط اینکه زمینه‌های لازم پیش‌ از اعتماد کردن را مهیا کنید. زندگی مشترک یک مسیر طولانی است که نباید در آن بی‌حوصله باشید عشق و احترام در این مسیر به شما کمک خواهد کرد که در آن ثابت‌قدم باشید. ظاهرا عشق و علاقه میان شما پابرجاست پس باید سعی کنید فضایی دل‌انگیز برای صمیمیت و رفاقت هرچه بیشتر با همسر خود فراهم کنید تا رابطه لذت‌بخش را تجربه کنید. 

منبع : آیا پس‌ از خیانت همسر می‌توان به او اعتماد کرد؟ 

راه های تشخیص خیانت همسر که باید بدانید

چه طور می توان خیانت همسر را تشخیص داد؟ در بعضی از روابط زناشویی ممکن است یکی از زوجین با خیانت همسر رو به رو شود. علائم و نشانه های هشداردهنده ای در روابط زناشویی وجود دارد که نشان دهنده خیانت همسر می باشد، افراد در صورتی که علائم و نشانه های خیانت را بشناسند و در مورد آن آگاهی داشته باشند می تواند از وقوع خیانت جلوگیری کنند.

بسیاری از افراد به جای این که مشاوره خیانت آن به وسیله متخصص صورت گیرد و با آن ها مشورت کنند از افراد غیرمتخصص و نزدیکانشان کمک می گیرند و تحت تاثیر این افراد دست به کارهایی می زنند که شرایط را برای آن ها دشوارتر و پیچیده تر می شود.

در صورتی که فرد به موقع به مسئله خیانت خود رسیدگی نکند در این شرایط اوضاع بحرانی می شود و حل مسئله نیاز به انرژی، زمان و متحمل شدن پیامدهای شدیدتری می شود در این خصوص باید اطلاعات خود را در زمینه خیانت افزایش دهید و سعی کنید هر چه زودتر نشانه های خیانت را بشناسید.

چگونه خیانت همسر را تشخیص دهیم؟

در هر زمانی ممکن است خیانت همسر رخ دهد و هر چه از زندگی مشترک بگذرد خیانت بیشتر خودش را نشان می دهد، عوامل بسیاری باعث بروز این معضل می شود که در زیر نمونه هایی از آن بیان شده است:

  • درگیر شدن بیش از اندازه در مسائل شخصی و شغلی
  • غرق شدت زوجین در دنیای خود یا نقش مادری و پدری
  • نداشتن تفریحات با یکدیگر
  • مراقبت نکردن زوجین از رابطه عاشقانه خود
  • فضای متشنج در خانه

زوجینی که درگیر خیانت می شوند کم کم نشانه های خیانت در زندگی مشترک شان نمایان می شود که عبارت است از:

  • سردی در روابط
  • مخفی کاری و دروغ گفتن
  • بروز بیماری های مقاربتی که قبلا وجود نداشته 
  • تغییرات بارز رفتاری مانند ابراز خشم بدون دلیل منطقی یا بر عکس مهربان شدن ناگهانی برای جبران احساس گناه

تشخیص خیانت همسر در افرادی که پنهان کار هستند

اگر همسرتان به طور مداوم به شما دروغ می گویند در این حالت امکان خیانت وجود دارد البته باید توجه داشته باشید که هر دروغی را آغازی برای خیانت ندانید از جمله نشانه هایی که می توان خیانت همسر را تشخیص داد و زنگ خطر خیانت را به صدا در آورد می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • دروغ و بهانه جویی برای دیر آمدن به خانه
  • پاسخ ندادن به تلفن
  • اعلام حضور در جلسه های پیاپی
  • مسافرت های مداوم کاری
  • خوشحالی های مکرر بی دلیل
  • بی میلی در روابط جنسی و زناشویی
  • بی تفاوتی در صحبت کردن به همسر یا فرزندان
  • بی میلی برای شرکت کردن در مهمانی ها
  • ترجیح دادن برای وقت گذاشتن در محیط بیرون از خانه
  • کسلی و بی حوصله بودن در برابر همسر و فرزندان
  • لذت نبردن از سرگرمی ها  یا تفریحات گذشته

رفتارهای که معمولا بعد از خیانت از همسران دیده می شود

گاهی اوقات افراد به همسرشان خیانت می کنند و برای این که گناه خودشان را جبران کنند بدون مناسبت به انجام رفتارهای جبرانی می پردازند به عنوان مثال ممکن است متوجه شده باشید که همسرتان قبل از این به ندرت برای شما هدیه یا حتی شاخه گلی می خرید اما در حال حاضر که خیانت کرده است با هدایای مادی و معنوی شما را سورپرایز می کند.

احتمال دارد محدودیت هایی که قبلا برای شما ایجاد کرده را کمتر کنند و دیگر نسبت به انجام آن ها حساس نشود به عنوان مثال شما علاقه مند به رفتن به دورهمی های دوستانه دارید که قبل از این به شما اجازه رفتن به این مهمانی ها را نمی داده است ولی در حال حاضر مشکلی با حضور شما در جمع های دوستانه ندارد.

این تغییر رفتارهای ناگهانی در همسرتان می تواند به خاطر بی تفاوتی او نسبت به شما و شروع روابط فرا زناشویی باشد اما توجه داشته باشید که هر بی تفاوتی به معنی خیانت کردن نمی باشد، بعضی از همسران خیانت کار سوء رفتارهای بسیار فاحشی را از خودشان نشان می دهند و به راحتی مشخص می شود که در حال خیانت کردن می باشند و تمایلی به خانواده و همسر و فرزندشان ندارند.

همسرتان در این شرایط دوست دارد لذت های جدیدی را در روابط جنسی ، عشق، زندگی، فضای خانه و شورش علیه محدودیت ها و مرزهایی است که برای او در خانه خلق شده است، برای این که خیانت را از بین ببرید باید دلایل وجود خیانت را بشناسید و برای حل موضوع اقداماتی را انجام دهید.

خیانت همسر، هر همسری خیانت کار نیست!

در صورتی که همسرتان دیروقت به منزل برمی گردد و یا در طول روز تلفنش خاموش است و یا جواب تماس شما را نمی دهد به معنی خیانت کردن او نمی باشد و شما با شنیدن مکالمات و یا دیدن رفتارهای مشکوک نمی توانید همسرتان را متهم به خیانت کنید، در این شرایط ممکن است با این سوال مواجه شوید که آیا می شود گوشی همسرتان را چک کنید یا نه؟ 

شما با چک کردن گوشی همسرتان حریم شخصی او را زیر پا می گذارید و در بسیاری از اوقات نگرانی در مورد خیانت همسرتان بی مورد می باشد زیرا بسیاری از مردان دوست دارند هویت شغلی و اجتماعی مستقلی داشته باشند و روی پای خودشان باشند، به همین دلیل آن ها ترجیح می دهند مشکلات و دغدغه های کاری شان را از همسرشان پنهان کنند و او را درگیر این مسائل نکنند.

اگر مطمئن هستید که همسرتان در حال خیانت به شما است باید چه کار کنید؟

در صورتی که شک و ظن شما به یقین تبدیل شده است و شما مطمئن هستید که همسرتان به شما خیانت می کند سعی کنید زمانی که که در آمادگی روحی مناسبی هستید نگرانی تان را با حفظ آرامش با همسرتان در میان بگذارید و در مورد این موضوع با او حرف بزنید در این شرایط شما باید مشکل را ریشه یابی کنید و مشخص کنید که مشکل از کجا نشات گرفته است. در واقع باید مشخص شود که فاصله به وجود آمده بین شما و همسرتان از چه زمانی آغاز شده است و آیا او هنوز تمایل دارد که رابطه فرازناشویی خود را حفظ کند و آن را ادامه دهد یا پشیمان است.

چیزی که در زمان خیانت کردن از اهمیت بالایی برخوردار است مشخص شدن سهم هر کدام از زوجین در مسئله خیانت می باشد و باید آن ها سعی کنند چاره ای در مورد مشکل شان بیندیشند، در این شرایط زوجین باید خونسردی و آرامش خودشان را حفظ کنند و احتمال دارد با صحبت کردن به جایی نرسند و و حرف زدن باعث فعال شدن آتشفشان خاموش شود! در این حالت باید به مشاوره روانشناسی مراجعه کنند تا بتوانند مشکلشان را به صورت تخصصی مورد تحلیل و بررسی قرار دهند و زوجین به صورت منطقی در مورد مشکلشان تصمیم گیری کرده و راه حلی در این خصوص پیدا کنند.

تشخیص خیانت همسر، مشاوره خیانت حضوری و تلفنی

در صورتی که متوجه شدید همسرتان به شما خیانت کرده است در این صورت باید راهکارهایی برای حل مشکل تان پیدا کنید زیرا سکوت در این خصوص می تواند باعث انباشته شدن خشم و عصبانیت ناگهانی شما شود و در این شرایط کنترل همه چیز از دست شما خارج می شود و نمی توانید به خوبی مسائل مربوط به خودتان را کنترل کنید.

در این شرایط فرد باید از مشاوره کمک بخواهد و با همسرش در جلسات مشاوره شرکت کرده و در مورد مشکلاتش با فردی متخصص صحبت کنید تا بتواند ریشه مشکلاتش را شناخته و برای حل آن راهکارهایی را ارائه دهند، برای بسیاری از افراد صحبت کردن با فردی در مورد خیانت امری مشکل می باشد و هم چنین مشاور حضوری برای آن ها سخت است، از طرف دیگر گرفتن وقت مشاوره حضوری یک سیکل زمان بر می باشد و با گذشت زمان مشکل شما پیچیده تر و سخت تر می شود در این موقعیت شما می توانید از مشاوره تلفنی کمک بگیرید تا در این خصوص به شما کمک کنند.

سخن آخر

خیانت معضلی است که زندگی تمام اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد و برای فرد مشکلات بسیاری را به وجود می آورد و زمانی که افراد با خیانت همسرشان رو به رو می شوند به آن ها شوک بدی وارد شده و بسیار ناراحت می شوند به طوری که تصمیم های آن ها تحت تاثیر قرار می گیرد اما توجه داشته باشید تصمیم گیری در این خصوص به تنهایی کار صحیحی نیست و شرایط را دشوارتر می کند به همین دلیل باید با روانشناس مشورت کنید و در این راستا مرکز مشاوره ستاره ایرانیان از افرادی متخصص و با تجربه تشکیل شده است که می تواند شما را در این امر یاری کند.

منبع : راه های تشخیص خیانت همسر که باید بدانید 

مهم ترین نشانه های خیانت دوست پسر چیست؟

نشانه های خیانت دوست پسر یا نامزد که باید نسبت به آن ها حساس بود چه هستند؟

دوستی و روابط عاشقانه همیشه با این نگرانی همراه است که اگر شریک عاطفی ام به من خیانت کرد چه؟

چطور می توانم متوجه خیانت طرف مقابلم شوم؟

اگر دوست پسرم به من خیانت کرد، بهترین رفتار چه می تواند باشد؟

با ادامه ی مطلب همراه باشید تا شما را با مهم ترین نشانه های خیانت بیشتر آشنا کنیم.

در اینجا منظور از دوست پسر رابطه آشنایی پیش از ازدواج با نظارت والدین است و با روابط نامشخص و نامشروع فرق دارد.

دوست پسر شما کمتر از قبل با شما درد و دل می کند.

اگر شریک عاطفی تان کمتر از سابق با شما گفت و گو می کند و یا گفت و گوهای سطحی و بی سر و ته زیادی دارد، با نشانه یخوبی روبه رو نیستید.

در روابط صمیمیانه ی واقعی، شریک عاطفی شما از گفت و گ و با شما لذت می  برد و تلاش می کند تا این مصاحبت را بیشتر و بیشتر کند.

مهم ترین نشانه های خیانت دوست پسر چیست؟

رفتارهای جدید و عجیب و غریبی نشان می دهد.

به عنوان مثال در صورتی که لحظه ای پرانرژی و فعال است و لحظه ای دیگربی حوصله و سردرگم است، می توانید مشکوک به وجود روابط دیگر و یا احتمال ابتلا به اختلالات خلقی مانند افسردگی در او شوید.

در چنین رابطه ای نه تنها لذت نخواهید برد بلکه دایما از رفتارهای پر نوسان طرف مقابل تان شوکه می شوید و احساس تنهایی و سردرگمی خواهید داشت.

محبت افراطی و بی دلیل دارد.

بر خلاف تصورتان، محبت افراطی و بدون دلیل نیز می تواند نشانه ای بر وجود روابط موازی باشد.

بهتر است نسبت به دلایل محبت طرف مقابل تان آگاه باشید و در مقابل مهربانی های بدون دلیل، خنثی و منفعلانه عمل نکنید.

با شما کمتر از قبل در تماس است.

در صورتی که شریک عاطفی تان کمتر از قبل جویای حال تان است، نسبت به مسایل مهم شما بی تفاوت است، به بی حوصلگی و یا بیماری تان توجهی نمی کند و ازصحبت در مورد مسایل مهم طفره می رود، رابطه ی شما شدیدا در معرض خطر است.

بهترین راهکار این است که علت تغییر رفتار او را جویا شوید و انتظارات رفتاری خود را مجددا تعریف کنید.

پنهان کاری می کند.

مخفی کاری در روابط صمیمانه یکی از نشانه های بارز خیانت است. هیچ دلیلی ندارد که شریک عاطفی شما مسایلی را از شما مخفی نگه دارد.

در صورتی که شاهد تناقضاتی در گفته های او هستید و یا رفتارهای جدیدی مانند قرار دادن رمز بر تلفن همراه و غیره را مشاهده می کنید، ادامه ی رابطه تان معقول به نظر نمی رسد.

یکی دیگر از نشانه های خیانت دوست پسر یا نامزد پنهان کاری است.

احساس تان گویای آن است که برای طرف مقابل اهمیتی ندارید.

در بسیاری از موارد، توجه به احساسات درونی تان می تواند نشانه هایی خوبی از وضعیت رابطه تان به دست دهد.

در صورتی که از درون احساس شادی و خوشحالی ندارید، وجود فرد سومی را احساس می کنید و یا شور و حرارت سابق را در ارتباط تان نمی بینید، بهتر است به احساس تان اعتماد کنید.

این جمله بدین معنا نیست که بر اساس احساس تان عمل کنید بلکه ضرورت صحبت کردن از احساسات تان را نشان می دهد.

بهتر است از احساسات منفی ای که تجربه می کنید با شریک عاطفی تان صحبت کنید و از او بخواهید تا برای تان توضیحاتی شفاف ارایه دهد.

در نهایت این شما هستید که برای ادامه ی رابطه تصمیم خواهید گفت.

با خیانت دوست پسرم چطور کنار بیایم؟

با خیانت دوست پسرم چطور کنار بیایم؟

در صورتی که مجموعه ای از نشانه های بالا را در رفتار طرف مقابل تان احساس کردید، وقت آن است تا در رابطه ی تان بازنگری کنید.

به زبان ساده از او در مورد تغییرات رفتاری اش سوال کنید و انتظارات برآورده نشده تان را عنوان کنید.

در صورتی که طرف مقابل تان واکنش جدیدی به منظور شرایط نشان نداد، بهتر است رابطه ی بیمارتان را برای همیشه پایان دهید و شانس ورود به رابطه ای سالم و پایدار را از دست ندهید.

برای کنار آمدن با خیانت دوست پسر یا شریک عاطفی تان نکات زیر می تواند بسیار مفید باشد:

به خاطر داشته باشید که شما مستحق ارتباطی سالم و شفاف هستید. بنابراین هرچه سریع تر رابطه را پایان دهید و اجازه ندهید تا ترس های تان شما را کنترل کند.

شرایط عاطفی کنون تان را بپذیرید و درد و رنجی را که متحمل شده اید، مورد توجه قرار دهید.

به خودتان زمان بدهید. برون رفت از روابط عاطفی معیوب همواره نیازمند زمان است . بنابراین انتظار نداشته باشید تا یک شبه خاطرات عاشقانه ی روزهای خوب از حافظه تان حذف شود.

با یک مشاور متخصص در حوزه ی روابط عاطفی گفت و گو کنید.

در بسیاری از موارد، زخم های عاطفی ناشی از روابط بین فردی، به خودی خود ترمیم نمی شوند و درخواست کمک از فردی متخصص می تواند در بهبود شرایط روحی نامساعد بسیار کمک کننده باشد.

با یک مشاور متخصص در حوزه ی روابط خیانت دوست پسرم عاطفی گفت و گو کنید.

از ورود به روابط جدید تا حداقل 6 ماه خودداری کنید.

بدترین واکنش به خیانت دوست پسر یا شریک عاطفی، می تواند این باشد که رابطه ی دیگری را آغاز کنید تا درد و رنج گذشته از یادتان برود.

در چنین شرایطی احتمال گرفتن تصمیم اشتباه و تجربه ی مجدد شکست به مراتب بیشتر خواهد شد و نتیجه ی این تصمیم، شخصی جز خودتان را درگیر نمی کند.

به رابطه ی پایان یافته ناشی از خیانت دوست پسر رجوع نکنید.

اگرچه ممکن است طرف مقابل تان از رفتار خیانت آمیزش ابراز پشیمانی کند و یا مرور خاطرات، شما را به رابطه مجدد با او سوق دهد اما بهتر است قبل از آن، دلیل قانع کننده ای برای رفتارتان بیابید.

فردی که یک بار به شما خیانت کرده است می تواند برای باری دیگر نیز این رفتار را انجام دهد.

مراقب نشانه های اختلالات روانی باشید.

در بسیاری از موارد نشانه هایی از جمله پنهان کاری، نوسان خلقی، ایرادگیری بیش از حد، دروغ گویی، بی حوصلگی و یا فراموش کاری می تواند هشدارهایی در خصوص احتمال ابتلا به اختلالات خلقی از جمله افسردگی، دوقطبی و یا اختلالات اضطرابی نیز باشد.

بر این اساس بهتر است در صورت مشاهده ی چنین رفتارهایی، از زدن برچسب قطعی خیانت کار به شریک عاطفی تان خودداری کنید و شرایط را دقیق تر بررسی کنید.

این روند می تواند با کمک یک مشاور روانشناسی متخصص نیز تسهیل شود.

در این صورت شما می توانید دلایل تغییر رفتار شریک عاطفی تان را دقیق تر و جامع تر مورد بررسی قرار دهید و بهترین رفتار را بروز دهید.

منبع: کانون مشاوران ایران

خیانت همسران

خیانت همسران کار آسانی نیست و باید ابتدا دلایل و نشانه های آن مشخص شود.

چقدر از گوشه و کنار داستان خیانت شنیده اید؟ به نظر می رسد .

که این روزها در جوامع غربی، خیانت به یک مشکل رایج تبدیل شده است.

و نه تنها در مورد هر جنسیتی یا وضعیت اجتماعی خاص بلکه در مورد هر شغلی مثل سیاستمدار.

معلم، ورزشکار، بازیگر، موسیقیدان، بازرگان و غیره رایج شده است.

خیانت کارها زیاد هستند.دیگر این سوال نیست که چه کسی خیانت کرده است .

بلکه این است که چه کسی خیانت نکرده است و نمی کند؟

تفکر “سریع و ساده” جامعه تأثیر منفی زیادی بر پایه های مقدس خود گذاشته است.

خیانت همسران

بسیاری از افراد خیانتکار سعی دارند کار خودشان را توجیه کنند.

دلایل آنها برای خود منطقی استبرخورد با خیانت همسر

اما برای کسانی که هرگز خیانت نمی کنند، این دلایل هیچ معنایی ندارند.

مسئله خیانت چنان عادی و رایج است که تقریبا هیچ فیلم .

و سریالی روی ماهواره وجود ندارد که حداقل یک مورد از خیانت را نداشته باشد.

خیانت روابط را از بین می برد و امیدها را از بین می برد.

اگر فکر می کنید مورد خیانت همسرتان واقع شدید .

قبل از ورود به این مقوله موارد زیر را بخوانید.

شما تبدیل به دروغگو می شوید.برخورد با خیانت همسر

قرار دادن نام مستعار “خائنانه” به اندازه کافی سنگین است.

اما اگر شما خیانت می کنید، برچسب دروغ نیز به شما می چسبد.

مقالات سایت توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان “کانون مشاوران ایران “تهیه و پشتیبانی شده است.

 ریشه خیانت کردن

خیانت بدون فریب اتفاق نمی افتد، و در ابتدای کار تردید دروغین، دروغ ها بزرگ تر می شود.

شاید تا حدودی درست است، اما شما نیاز به تعریف جدیدی از خیانت و دروغ دارید.

مچ شما گرفته خواهد شد.

شاید امروز این اتفاق نیفتد شاید فردا نیفتد، اما این ابر بالاخره از پشت ماه بیرون می آید.

اگر شما خوش شانس باشید، داستان خود را در اخبار می شنوید .

اما دوستان تان نیز به اندازه کافی ان را می فهمند.

آنها کلمه خیانت را به دهان خود پخش می کنند.

شما با خود نا امید می شوید. همه.

همسر شما، دوستان شما، همکاران، خانواده، فرزندان شما، خود.

و خدای شما از شما نامید شده و حس بدی به شما تلقین می شود.

شما به یک مدل بد می شوید.برخورد با خیانت همسر

هر کس یک الگوی خوب یا یک مدل بد است.

خیانت نه تنها نمونه بدی است، بلکه باعث ایجاد روابط مشکوک می شود .

که بخش های دیگر زندگی شما را تحت تاثیر قار می دهد.

روابط مشکوک همسر 

اگر شما در یک مکان خیانت کرده اید، آیا شما آن را در جای دیگر انجام می دهید؟

خیانت به همه نشان می دهد که شما راه ساده را انتخاب می کنید.

دیگران درک می کنند که ارزش خانواده شما به راحتی از دست رفته است.

هیچ کس خائن را تحسین نمی کند حتی اگر شما یک زندگی شایسته را زندگی کرده باشید.

این به همه گذشته شما آسیب خواهد زد.برخورد با خیانت همسر

اعتبار اخلاقی خود را از دست می دهید.

فرزندان شما (و بقیه) بسیار دشوار خواهد بود که بدانند که شما کار درستی انجام داده اید.

نه تنها احترام دیگران را از دست می دهید، بلکه احترام شما برای همه از بین می رود.

هر قضاوت اخلاقی که در آینده ایجاد می کنید.

با خیانت هایی که در گذشته ساخته اید مقایسه می شود.

البته این بدان معنا نیست که شما نمی توانید کار درستی را در آینده انجام دهید.

مشکل اینجاست که هیچ کس به حرف شما گوش نمی دهد.

رباطه زوجین بعد از خیانت

همسر شما اشتباه دیگر با شما خوب نخواهد بود.

برای همیشه  به تنهایی می روید و همیشه اعتماد به نفس خود را از دست می می دهید.

هر گونه ارتباط دیگر که بعد از شما ایجاد می شود، باعث ایجاد اعتماد خواهد شد.

اگر این کافی نیست، شما جهان کودکان خود را از بین می برید.

و آنها را به بی ثباتی در هر رابطه معنادار سوق می دهید.

خیانت روابط را از بین می برد و امیدها را از بین می برد.

شما استاندارد زندگی را از دست می دهید.

هر کاری که انجام می دهید، ممکن است آن را از دست بدهید.

بسیاری از حمایت  خانه خود را از دست می دهید.

بسیاری از افراد با هزینه دادگاه و طلاق مواجه می شوند.

شما باید سال ها تلاش کنید تا زندگی خود را دوباره بسازید.

حتی اگر شما یک مشکل مالی نداشته باشید.

اما متوجه خواهید شد که سالها طول می کشد تا عواطف را درمان کنید. ادامه مطلب

برخورد با خیانت همسر

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره


برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
برخورد با خیانت همسر کار آسانی نیست و باید ابتدا دلایل و نشانه های آن مشخص شود.

چقدر از گوشه و کنار داستان خیانت شنیده اید؟ به نظر می رسد .برخورد با خیانت همسر

که این روزها در جوامع غربی، خیانت به یک مشکل رایج تبدیل شده است.

و نه تنها در مورد هر جنسیتی یا وضعیت اجتماعی خاص بلکه در مورد هر شغلی مثل سیاستمدار.

معلم، ورزشکار، بازیگر، موسیقیدان، بازرگان و غیره رایج شده است.

خیانت کارها زیاد هستند.دیگر این سوال نیست که چه کسی خیانت کرده است .

بلکه این است که چه کسی خیانت نکرده است و نمی کند؟

تفکر “سریع و ساده” جامعه تأثیر منفی زیادی بر پایه های مقدس خود گذاشته است.

بررسی خیانت همسر

بسیاری از افراد خیانتکار سعی دارند کار خودشان را توجیه کنند.

دلایل آنها برای خود منطقی استبرخورد با خیانت همسر

اما برای کسانی که هرگز خیانت نمی کنند، این دلایل هیچ معنایی ندارند.

مسئله خیانت چنان عادی و رایج است که تقریبا هیچ فیلم .

و سریالی روی ماهواره وجود ندارد که حداقل یک مورد از خیانت را نداشته باشد.

خیانت روابط را از بین می برد و امیدها را از بین می برد.

اگر فکر می کنید مورد خیانت همسرتان واقع شدید .

قبل از ورود به این مقوله موارد زیر را بخوانید.

شما تبدیل به دروغگو می شوید.برخورد با خیانت همسر

قرار دادن نام مستعار “خائنانه” به اندازه کافی سنگین است.

اما اگر شما خیانت می کنید، برچسب دروغ نیز به شما می چسبد.

مقالات سایت توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان “کانون مشاوران ایران “تهیه و پشتیبانی شده است.

 ریشه خیانت کردن

خیانت بدون فریب اتفاق نمی افتد، و در ابتدای کار تردید دروغین، دروغ ها بزرگ تر می شود.

شاید تا حدودی درست است، اما شما نیاز به تعریف جدیدی از خیانت و دروغ دارید.

مچ شما گرفته خواهد شد.برخورد با خیانت همسر

شاید امروز این اتفاق نیفتد شاید فردا نیفتد، اما این ابر بالاخره از پشت ماه بیرون می آید.

اگر شما خوش شانس باشید، داستان خود را در اخبار می شنوید .

اما دوستان تان نیز به اندازه کافی ان را می فهمند.

آنها کلمه خیانت را به دهان خود پخش می کنند.

شما با خود نا امید می شوید. همه.

همسر شما، دوستان شما، همکاران، خانواده، فرزندان شما، خود.

و خدای شما از شما نامید شده و حس بدی به شما تلقین می شود.

شما به یک مدل بد می شوید.برخورد با خیانت همسر

هر کس یک الگوی خوب یا یک مدل بد است.

خیانت نه تنها نمونه بدی است، بلکه باعث ایجاد روابط مشکوک می شود .

که بخش های دیگر زندگی شما را تحت تاثیر قار می دهد.

روابط مشکوک همسر 

اگر شما در یک مکان خیانت کرده اید، آیا شما آن را در جای دیگر انجام می دهید؟

خیانت به همه نشان می دهد که شما راه ساده را انتخاب می کنید.

دیگران درک می کنند که ارزش خانواده شما به راحتی از دست رفته است.

هیچ کس خائن را تحسین نمی کند حتی اگر شما یک زندگی شایسته را زندگی کرده باشید.

این به همه گذشته شما آسیب خواهد زد.برخورد با خیانت همسر

اعتبار اخلاقی خود را از دست می دهید.

فرزندان شما (و بقیه) بسیار دشوار خواهد بود که بدانند که شما کار درستی انجام داده اید.

نه تنها احترام دیگران را از دست می دهید، بلکه احترام شما برای همه از بین می رود.

هر قضاوت اخلاقی که در آینده ایجاد می کنید.

با خیانت هایی که در گذشته ساخته اید مقایسه می شود.

البته این بدان معنا نیست که شما نمی توانید کار درستی را در آینده انجام دهید.

مشکل اینجاست که هیچ کس به حرف شما گوش نمی دهد.

رباطه زوجین بعد از خیانت

همسر شما اشتباه دیگر با شما خوب نخواهد بود.

برای همیشه  به تنهایی می روید و همیشه اعتماد به نفس خود را از دست می می دهید.

هر گونه ارتباط دیگر که بعد از شما ایجاد می شود، باعث ایجاد اعتماد خواهد شد.

اگر این کافی نیست، شما جهان کودکان خود را از بین می برید.

و آنها را به بی ثباتی در هر رابطه معنادار سوق می دهید.

خیانت روابط را از بین می برد و امیدها را از بین می برد.

شما استاندارد زندگی را از دست می دهید.

هر کاری که انجام می دهید، ممکن است آن را از دست بدهید.

بسیاری از حمایت  خانه خود را از دست می دهید.

بسیاری از افراد با هزینه دادگاه و طلاق مواجه می شوند.

شما باید سال ها تلاش کنید تا زندگی خود را دوباره بسازید.

حتی اگر شما یک مشکل مالی نداشته باشید.

اما متوجه خواهید شد که سالها طول می کشد تا عواطف را درمان کنید. ادامه مطلب

بعد از خیانت همسر چه کنیم ؟برخورد مناسب بعد از خیانت همسر

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

بعد از خیانت همسر چه کنیم ؟

خیانت کردن و پایبند نبودن به  پیمان زناشویی پیامدی می باشد .

که در میان زوجین علت هایی را خواهد داشت .

که در بعضی از موقعیت ها منجر به جدایی خواهد شد.

ولی باید توجه کرد که زندگی زناشویی خیلی پر اهمیت و با ارزش می باشد .

علت خیانت همسر

و نباید با این برخوردهای غلط دچار جدایی شود .

ولی هنگامی که یک پیامدی رخ می‌دهد .

نمی‌توان همه مسائل را فدا کرد و از میان برداشت .بعد از خیانت همسر چه کنیم ؟

به دلیل این که در موقعیتی  امکان دارد بازگشت وجود داشته باشد.

شخصی که دارای رابطه نامشروع بوده است ترجیح می دهد.

این موضوع را به راحتی به پشت سر گذاشتن بپردازد.

آرزو دارد که همسر خود را به راحتی فراموش کند.

برخورد مناسب بعد از خیانت همسر

کنترل کردن بحران بعد از آشکار شدن یک رابطه نامشروع:

برخی از اشخاص هنگامی که متوجه پیمان‌شکنی همسر خود می شوند.

واکنش افراطی را از خود نشان خواهند داد به طور مثال :

  • به افسردگی می پردازند.
  • طغیان خواهند کرد .
  • و یا مشکلاتی را در خواب دارند.

این مجموعه پیامدها موجب می‌شود که فرد از اینکه مشاهده می کند.

رویکرد هر روزه کاملا با مشکل مواجه شده احساس آشفتگی خواهد کرد.

اشخاص امکان دارد ذهنیت کنجکاو شدن در رابطه با رابطه جنسی همسر خود با فرد دیگری  کسب می‌کنند.

مشکل می‌باشد که به چیز دیگری بپردازند و از لحاظ روحی و روانی به هم می ریزند.بعد از خیانت همسر چه کنیم ؟

عوامل تاثیر گذار بر واکنش های افراطی در رابطه با کشف کردن رابطه نامشروع فراوان می باشد.

به نظر می آید اشخاصی که  در سازگاری روانی سابقه ضعیفی را دارا می باشد .

مخصوصاً آنهایی که  دارای اختلالات اضطراب و همینطور افسردگی می‌باشند.

واکنش های افراطی در رابطه با کشف کردن خیانت همسر خود نشان می دهند.

هر چند تحمل کردن این مسئله بسیار دشوار می باشد.

امنیت دوباره بعد از خیانت همسر

احتیاج به برقرارکردن به ندرت اعتماد موجود می باشد.

قطع کردن تماس شخص با رابطه نامشروع الزامی می باشد.بعد از خیانت همسر چه کنیم ؟

باید به صورت واضح صورت گیرد به صورتی که زوجین  هر دو متوجه شوند که دیگر روابط به پایان رسیده است.

 

منبع: com.مشاوره-خانواده


مقالات مرتبط با خیانت همسر:

 

http://moshaver.kanonm.ir/%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%AA-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%B2%D9%86/

 

http://moshaver.kanonm.ir/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D9%87%D8%B1%D9%85-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%AA-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%DA%86%D9%87-%DA%A9%D9%86%D9%85%D8%9F/